نسل Z و بحران هویت دریایی!

سی نیوز-*در سرزمینی که بیش از دو هزار کیلومتر مرز آبی دارد عجیب است که کودکانش کمتر بویی از دریا را برده اند. در سال‌های اخیر نشانه‌های نگران‌کننده‌ای از فاصله گرفتن نسل جدید از دریا مشاهده می‌شود؛ فاصله‌ای که ریشه در ساختار آموزشی، فرهنگی، اقتصادی و حتی رسانه‌ای دارد و می‌تواند در آینده، پیوند جامعه با یکی از بزرگ‌ترین سرمایه‌های ملی‌اش را تضعیف کند.

در ادامه این مقاله به آسیب شناسی این روندپرداخته ایم.

غیبت دریا در ذهن کودکان

بیشتر کودکان امروز دریا را تنها از خلال نقاشی‌های کتاب درسی یا تصاویر کارتون‌ها می‌شناسند. در مدارس هم کمتر شاهد برنامه‌هایی هستیم که ارتباط واقعی دانش‌آموزان با محیط دریایی را تقویت کند. پژوهش‌های محدود انجام‌شده در مناطق شمالی و جنوبی کشور نشان می‌دهد که بیش از 50 درصد کودکان ساحل‌نشین هرگز سوار قایق نشده‌اند و بسیاری از آنان حتی تفاوت میان دریا و خلیج را نمی‌دانند.

آموزش رسمی؛ دریا در حاشیه کتاب‌ها

در نظام آموزشی کشور «دریا» جایگاه محوری ندارد. در کتاب‌های درسی معمولاً از دریا تنها به عنوان یک منبع ماهیگیری یا مسیر تجارت یاد می‌شود. هیچ محتوای جدی در زمینه آشنایی با زیست‌بوم دریایی، مشاغل دریایی، فرهنگ ساحل‌نشینی یا حتی خطرات آلودگی دریا وجود ندارد.در مقابل کشورهایی مانند ژاپن و نروژ از سال‌های ابتدایی تحصیل درس‌های مرتبط با دریا، ناوبری و محیط زیست دریایی را در برنامه‌های رسمی مدارس گنجانده‌اند و دانش‌آموزان چندین بار در طول سال به بازدید از بنادر، اسکله‌ها و مراکز تحقیقاتی اعزام می‌شوند. نتیجه آن، شکل‌گیری نسلی است که نه‌تنها از دریا فاصله نمیگیرد، بلکه آن را بخشی از هویت ملی خود می‌داند.

کمبود فضاهای فرهنگی دریایی

فقر زیرساخت‌های فرهنگی در شهرهای ساحلی یکی از آسیب‌های اصلی است. موزه‌های دریایی انگشت‌شمارند، پارک‌های موضوعی مرتبط با دریا وجود ندارند و حتی در جشنواره‌های محلی نیز دریا در حاشیه قرار دارد. برای مثال، در بندر بارسلونا موزه بزرگ دریانوردی با شبیه‌سازهای آموزشی به کودکان اجازه می‌دهد تا در نقش ناخدا، صیاد یا نجات‌غریق ظاهر شوند. در کشورماچنین تجربه‌هایی هنوز نهادینه نشده و کودکان حتی در مناطق بندری نیز با مفاهیم پایه‌ای مانند جزر و مد یا نحوه کار کشتی آشنا نیستند.

رسانه‌هایی که دریا را فراموش کرده‌اند

رسانه‌های داخلی در کم‌رنگ شدن حضور دریا در زندگی کودکان نقش مهمی دارند. در سریال‌ها و انیمیشن‌های ایرانی، دریا عمدتاً به‌عنوان پس‌زمینه‌ای تزئینی ظاهر می‌شود و کمتر فرصتی برای روایت داستان، آموزش یا معرفی فرهنگ و محیط دریایی ایجاد می‌کند.

محدودیت دسترسی؛ اقتصاد در برابر تجربه

برای بسیاری از خانواده‌ها سفر به دریا به یک تجربه لوکس تبدیل شده است. افزایش هزینه‌های حمل‌ونقل، اقامت و تفریحات ساحلی، باعث شده حتی خانواده‌های ساکن در استان‌های غیرساحلی، سال‌ها رنگ دریا را نبینند.
از سوی دیگر  سواحل کشور نیز اغلب به‌دلیل خصوصی‌سازی، حصارکشی یا کاربری‌های صنعتی از دسترس عمومی خارج شده‌اند. کودکی که نمی‌تواند آزادانه به ساحل نزدیک شود، چگونه می‌تواند با دریا احساس تعلق کند؟ این فاصله فیزیکی، به‌تدریج به فاصله ذهنی تبدیل می‌شود.

خطر فراموشی فرهنگ دریایی

فرهنگ دریایی در ایران سابقه‌ای چند هزار ساله دارد؛ از دریانوردی‌های تاریخی در خلیج فارس تا لنج‌سازی سنتی در جنوب و آیین‌های محلی مانند «نوروز صیاد». اما این میراث فرهنگی، به‌ویژه در میان کودکان و نوجوانان، در حال فراموشی است. مدارس و رسانه‌ها کمتر به آن می‌پردازند و نسل جدید، پیوندی عاطفی با نمادها و قصه‌های دریایی ندارد.اگر این روند ادامه یابد نه‌تنها مهارت‌های سنتی و صنایع بومی از بین می‌روند، بلکه احساس هویت جمعی مناطق ساحلی نیز تضعیف می‌شود؛ و جامعه‌ای که با گذشته خود بیگانه شود، نمی‌تواند آینده‌ای پایدار بسازد.

پیامدهای اقتصادی در آینده

این گسست فرهنگی تنها یک مسئله تربیتی نیست؛ پیامدهای اقتصادی جدی نیز دارد. در آینده توسعه حمل‌ونقل دریایی، شیلات، گردشگری ساحلی و صنایع مرتبط، نیازمند نیروی انسانی آشنا با دریا خواهد بود. اما اگر نسل امروز به دریا بی‌علاقه باشد، فردا با کمبود نیروی متخصص دریایی مواجه خواهیم شد.

نقش انجمن‌ها و بخش خصوصی

در شرایطی که نظام آموزشی و رسانه‌ای نتوانسته ارتباط کودکان با دریا را تقویت کند، انجمن‌ها، سازمان‌های مردم‌نهاد و شرکت‌های فعال در حوزه بنادر و کشتیرانی می‌توانند نقش کلیدی در مسئولیت اجتماعی ایفا کنند. این نهادها می‌توانند با اجرای برنامه‌های آگاهی‌رسانی و کمپین‌های کودک‌محور، تجربه دریایی را برای نسل جدید زنده کنند؛ از کارگاه‌های نقاشی و بازدید آموزشی از بنادر گرفته تا انتشار کتاب‌های مصور و محتوای دیجیتال آموزشی.
با وجود اجرای نمونه‌های محدودی در سال‌های اخیر، گستره و استمرار این اقدامات هنوز کافی نیست و نیازمند برنامه‌ریزی منسجم و حمایت مستمر بخش خصوصی است تا تأثیر پایدار و قابل توجهی بر آموزش و فرهنگ دریایی کودکان داشته باشد.

ضرورت بازنگری در سیاست فرهنگی

برای احیای رابطه نسل جدید با دریا نیاز به بازنگری بنیادین در سیاست‌گذاری فرهنگی کشور وجود دارد. دریا باید نه صرفاً به‌عنوان منبع ثروت، بلکه به‌عنوان بخش جدایی‌ناپذیر از هویت ملی در نظر گرفته شود. این امر مستلزم همکاری وزارت آموزش و پرورش، ارشاد، سازمان محیط زیست و نهادهای دریایی است تا یک برنامه ملی آموزش و فرهنگ‌سازی دریایی طراحی شود.
چنین برنامه‌ای می‌تواند شامل تولید محتوای چندرسانه‌ای، اردوهای آموزشی، جشنواره‌های کودک و دریا، و حمایت از تولیدات فرهنگی مرتبط باشد.

اگر کودکان امروز با دریا غریبه بمانند، فردای ایران نیز از دریا دور خواهد شد؛ شکاف میان نسل‌ها در فهم ارزش‌های آبی کشور هم به هویت ملی آسیب می‌زند و هم آینده اقتصاد آبی را تهدید می‌کند. بازگرداندن دریا به ذهن و دل نسل Z نیازمند سندی جامع و اجرایی است؛ سندی که نقش نهادها، انجمن‌ها و بخش خصوصی در آموزش و ترویج هویت دریایی را مشخص کند و از اقدامات پراکنده جلوگیری نماید. وظیفه دولت است که به این بخش توجه ویژه‌ای داشته باشد و چارچوبی مدون برای تحقق این هدف فراهم کند.

ممکن است شما دوست داشته باشید

نظرات بسته شده است، اما بازتاب و پینگ باز است.