جزایر خلیج‌فارس؛ قربانیان توسعه نفت‌محور!

توسعه نامتوازن در جنوب کشور؛ وقتی نفت، جوامع محلی را به حاشیه راند

سی نیوز-تحلیل-* توسعه در جنوب ایران، به‌ویژه در جزایری چون خارگ، لاوان، قشم و هنگام، سال‌هاست تحت سلطه یک نگاه تک‌بعدی و نفت‌محور شکل گرفته است؛ نگاهی که منابع زیرزمینی را در اولویت قرار داده و زیست بوم  این مناطق را به حاشیه رانده است. این مناطق به‌جای آنکه متوازن و همه‌جانبه توسعه یابند، تبدیل به حیاط‌خلوت پروژه‌های صنعتی و نفتی شده‌اند، درحالی‌که معیشت سنتی مردم، زیرساخت‌های خدماتی، زیست فرهنگی و کیفیت زندگی به حال خود رها شده‌اند.

جزیره خارگ: از صیادی تا حاشیه‌نشینی اقتصادی

جزیره خارگ که در گذشته با فعالیت‌های صیادی و تجارت دریایی شناخته می‌شد، امروز نه اسکله‌ای برای پهلو گرفتن قایق‌های صیادی دارد، نه سردخانه‌ای برای نگهداری محصول صیادان، و نه تسهیلاتی برای نوسازی ناوگان سنتی‌شان. صیادان با قایق‌های فرسوده و در غیاب پشتیبانی فنی یا بیمه‌ای، تنها و بی‌پناه میان امواج دریا مانده‌اند؛ همان دریایی که روزگاری نان‌آورشان بود. توسعه‌ای که در آن مردم نقش‌آفرین نیستند، بیشتر به نوعی تصرف می‌ماند تا توسعه. نبود زیرساخت‌های اولیه مانند بازارهای محلی برای فروش محصولات دریایی یا حتی دسترسی به سوخت مناسب برای قایق‌ها، اقتصاد سنتی این جزیره را به مرز فروپاشی کشانده است. در عوض، تأسیسات نفتی و گازی با سرعت در حال گسترش‌اند و منابع مالی عظیم صرف پروژه‌هایی می‌شود که کمترین سود مستقیم برای ساکنان محلی دارند.

قشم و لاوان؛ صنعتی‌سازی بدون زیرساخت‌های انسانی

از قشم و لاوان گرفته تا بنادر کوچک هرمزگان، روند توسعه اغلب بر مبنای تمرکز بر صنایع سنگین و پتروشیمی بوده، بدون آنکه الزامات اولیه زیست‌پذیری یا عدالت منطقه‌ای رعایت شود. بسیاری از پروژه‌ها حتی پیوست‌های زیست‌محیطی و اجتماعی ندارند یا اگر هم دارند، در مرحله اجرا کنار گذاشته می‌شوند. برای مثال، در قشم، که یکی از بزرگ‌ترین جزایر خلیج‌فارس است، توسعه منطقه آزاد تجاری بیشتر به نفع سرمایه‌گذاران خارجی و داخلی بوده تا ساکنان بومی. نبود بیمارستان‌های مجهز، کمبود مدارس با کیفیت، و قطعی مکرر آب و برق، در کنار آلودگی‌های زیست‌محیطی ناشی از فعالیت‌های صنعتی، کیفیت زندگی را به شدت کاهش داده است. پیامد این روند، مهاجرت جوانان، فروپاشی اقتصاد سنتی جوامع محلی و تخریب اعتماد عمومی است. جوانان این مناطق، که اغلب از مهارت‌های سنتی مانند صیادی یا صنایع دستی بهره‌مندند، به دلیل نبود فرصت‌های شغلی پایدار، ناچار به مهاجرت به شهرهای بزرگ یا حتی کشورهای حاشیه خلیج‌فارس می‌شوند.

نقض وعده‌های توسعه دریاپایه

درحالی‌که در اسناد بالا‌دستی کشور بارها به ضرورت «توسعه اقتصاد دریاپایه» و «توانمندسازی جوامع ساحلی و جزیره‌ای» تأکید شده، اما در عمل این مفاهیم یا اجرا نمی‌شوند یا توسط نهادهای غیرمرتبط مصادره می‌گردند. نتیجه آن است که حتی زیرساخت‌های ابتدایی مانند اسکله‌های صیادی، جاده‌های بین روستایی، بهداشت، آموزش یا امکانات فرهنگی در این مناطق یا فرسوده‌اند یا اصلاً وجود ندارند. برای نمونه، در جزیره هنگام، که به دلیل جاذبه‌های طبیعی و فرهنگی‌اش پتانسیل بالایی برای گردشگری پایدار دارد، نبود زیرساخت‌های حمل‌ونقل و اقامتی باعث شده که این جزیره از چرخه اقتصادی کشور حذف شود. در مقابل، پروژه‌های عظیم صنعتی بدون توجه به ظرفیت‌های بومی پیش می‌روند و اغلب نیروی کار غیربومی را جذب می‌کنند، درحالی‌که نرخ بیکاری در میان جوانان محلی همچنان بالاست.

ضرورت بازنگری در فلسفه توسعه

تحول در این وضعیت، نه با پروژه‌های مقطعی بلکه با بازنگری در فلسفه توسعه امکان‌پذیر است؛ نگاهی که توسعه را از دل مردم آغاز کند، نه صرفاً از دل چاه‌های نفت. اگر به جای سرریز پروژه‌ها از بالا، بر توانمندسازی جوامع محلی تمرکز کنیم، جنوب کشورمان می‌تواند به‌جای خط مقدم استخراج، به خط مقدم شکوفایی تبدیل شود. این امر نیازمند اقدامات مشخصی است:

  1. تقویت زیرساخت‌های معیشتی: ایجاد اسکله‌های مدرن صیادی، سردخانه‌ها، و بازارهای محلی برای حمایت از صیادان و تولیدکنندگان بومی.

  2. توسعه پایدار گردشگری: سرمایه‌گذاری در گردشگری بومی و اکوتوریسم در جزایری مانند قشم و هنگام، با تأکید بر حفظ فرهنگ و محیط‌زیست محلی.

  3. آموزش و توانمندسازی: راه‌اندازی مراکز آموزش فنی‌وحرفه‌ای برای جوانان بومی، با تمرکز بر مهارت‌هایی که به اقتصاد دریاپایه و صنایع محلی مرتبط است.

  4. پیوست‌های زیست‌محیطی و اجتماعی الزام‌آور: اجباری کردن اجرای پیوست‌های زیست‌محیطی و اجتماعی در تمام پروژه‌های صنعتی و نظارت دقیق بر اجرای آن‌ها.

  5. مشارکت محلی در تصمیم‌گیری: ایجاد شوراهای محلی با حضور نمایندگان جوامع بومی برای مشارکت در طراحی و اجرای پروژه‌های توسعه‌ای.

توسعه جنوب ایران، به‌ویژه در مناطق جزیره‌ای، نیازمند تغییری بنیادین در نگرش و اولویت‌هاست. تمرکز صرف بر استخراج منابع، بدون توجه به نیازهای انسانی و زیست‌محیطی، نه‌تنها به توسعه پایدار منجر نشده، بلکه شکاف‌های اقتصادی و اجتماعی را عمیق‌تر کرده است. با بازنگری در سیاست‌های توسعه و اولویت دادن به توانمندسازی جوامع محلی، می‌توان جنوب کشور را به الگویی برای توسعه متوازن و انسان‌محور تبدیل کرد؛ جایی که نفت و منابع طبیعی در خدمت مردم باشند، نه برعکس.

ممکن است شما دوست داشته باشید

نظرات بسته شده است، اما بازتاب و پینگ باز است.