استیصال چین در دریای سرخ؛ آیا آمریکا خودش دست به کار می شود؟!
سی نیوز تحولات بین المللی در حوزه حمل و نقل دریایی را بررسی می کند؛
به گزارش سی نیوز؛ دریای سرخ چندین ماه گذشته ناآرامی هایی را تجربه کرده است ؛ حملاتی توسط جنبش حوثی های یمنی در دریای سرخ به کشتی های تجاری و جنگی اروپایی شکل گرفته و بلعکس آن آمریکا و شرکایشان هم مواضع این گروه را مورد حمله قرار داده اند، اما آمریکا این حملات را به ایران نسبت می دهد و معتقد است ایران دستکم به حوثی ها کمک می کند.
در این میان با توجه به ضربه سنگین تجاری به شرکت های اروپایی و اقتصاد آنها ، آمریکا دست به دامان چین شده است تا بتواند از طریق ایران به این ناآرامی ها پایان دهد ، ولی سوال اینجاست که نفوذ چین در تهران می تواند راهگشای این مسئله مهم بین المللی باشد؟
یک مقام ارشد کاخ سفید تصریح در نشست خبری خود به این نکته اذعان داشته که ما از چین خواستهایم از نفوذ خود استفاده کرده و از ایران بخواهد به حمایتهای خود از حوثیها (انصارالله) پایان دهد.
سخنگوی دولت بایدن مدعی شده بود که ایران بدون شک تجهیزات، تواناییها و تسلیحات مورد نیاز حوثی ها (انصارالله) را تامین میکند و آنها با استفاده از این امکانات به حملات خود ادامه میدهند.
در آغاز جنگ ویرانگر اسرائیل علیه غزه، به نظر میرسید که چین با شرکای منطقهای خود، عربستان سعودی و ایران، در یک طرف ماجرا قرار داشته باشند. هر سه تجاوز اسرائیل را محکوم کردند، خواستار حل و فصل مذاکره برای رسیدگی به نارضایتی فلسطینی ها شدند و کنفرانس ها و اجلاس هایی را با هم برگزار کردند تا مخالفت جمعی خود را با درگیری بیان کنند.
از آنجایی که ایران رسما هرگونه دخالت مستقیم خود را با وجود روابط نزدیک با حوثیها انکار میکند و عربستان سعودی پس از پایان درگیری طولانی و پرهزینه خود با این گروه مسلح، از نظر استراتژیک ساکت باقی میماند، پکن خود را در موقعیت نامناسب و تنها میبیند.
از آنجایی که چین به عنوان بزرگترین صادرکننده کالا در جهان و یکی از بازیگران برتر در صنعت کشتیرانی جهانی، سهم اقتصادی زیادی در حفظ امنیت خطوط کشتیرانی دارد حالا منافع زیادی برای از دست دادن دارد و به همین علت مخالفت خود را با حملات حوثی ها پنهان نکرده است.
در این زمینه، ایالات متحده تلاش کرده است تا چین را وادار به اعمال نفوذ بر ایران برای توقف حملات کند، اما هیچ حرکت عمده ای از سوی دیپلمات های چینی در این راستا صورت نگرفته است. این نشاندهنده این واقعیت است که پکن تنها نفوذ محدودی بر تهران دارد و خود ایالات متحده در پایان دادن به بحران دریای سرخ با استفاده از اهرمهای فشار خود بر اسرائیل بسیار تواناتر است.
محدودیت های نفوذ چین
اهمیت خطوط کشتیرانی دریای سرخ برای چین قابل اغراق نیست. اکثر صادرات چین به اروپا از طریق کانال سوئز انجام می شود و شرکت های چینی اخیراً قراردادهای سرمایه گذاری 8 میلیارد دلاری در منطقه اقتصادی کانال سوئز امضا کرده اند.
اگرچه حوثیها متعهد شدهاند که به کشتیهای چینی حمله نکنند (تا زمانی که عازم اسرائیل نباشند)، چین همچنان از این بحران آسیب اقتصادی قابل توجهی متحمل شده است. حمل و نقل و تولید در سراسر کشور تحت تأثیر قرار گرفته است و بسیاری از مشاغل در تمام سطوح زنجیره تأمین از ضررهای ویرانگر شکایت دارند.
چین تمایلی به محکوم کردن مستقیم حوثیها یا ارتباط علنی آنها با ایران نداشته است، اما بارها مخالفت خود را اعلام کرده و از همه طرفها خواسته است که به آزادی ناوبری احترام بگذارند و «حمله و مزاحمت برای کشتیهای غیرنظامی را متوقف کنند».
در ماه ژانویه، رسانه چینی گلوبال تایمز گزارش داد که وانگ یی، وزیر امور خارجه چین گفته است: “چین تلاش های فعالی برای کاهش تنش در دریای سرخ انجام داده است.”
سپس یک مقاله رویترز مدعی شد که چین بیانیهای مبهم اما تهدیدآمیز به ایرانیها داده است: اگر کشتیها یا منافع اقتصادی چین تحت تأثیر حملات حوثیها قرار گیرد، میتواند به روابط تجاری چین و ایران آسیب برساند.
وزارت امور خارجه ایران این گزارش را تکذیب کرد، اما جمهوری اسلامی، یکی از روزنامههای رسمی ایران، با انتشار مقالهای از «خواسته خودخواهانه» چینیها انتقاد کرد و مدعی شد که چین تمایلی برای «کمک به رژیم صهیونیستی» نشان داده و به آن توصیه کرده است که از این خواسته خودداری کند.
یک مقام آمریکایی به فایننشال تایمز گفت که «نشانه هایی» وجود دارد که نشان می دهد چین در حال اعمال فشار است، اما تأثیر آن نامشخص است.
این تحولات یک سوال مهم را مطرح می کند: چین چقدر بر ایران نفوذ دارد؟ در نگاه اول، به نظر می رسد که پاسخ بسیار زیاد است. چین اکثر نفت ایران را خریداری می کند و همچنین تامین کننده کلیدی تسلیحات و تجهیزات نظارتی پیشرفته برای نیروهای امنیتی ایران است. این کشور همچنین بزرگترین شریک تجاری ایران است و متعهد به پروژه های پیشنهادی متنوعی برای تقویت تجارت، سرمایه گذاری و سایر اشکال همکاری های دوجانبه در 25 سال آینده است.
به طور خلاصه باید گفت، چین تا حدی در ایران نفوذ دارد اما در تبدیل آن به اهرم فشار با مشکل مواجه است.
چرا چین؟ چرا آمریکا نه؟
با این حال، ایالات متحده همچنان اصرار دارد که چین می تواند ایران را در مورد وضعیت دریای سرخ تحت فشار قرار دهد. این موضوع در جریان یک سری ملاقات میان جیک سالیوان مشاور امنیت ملی ایالات متحده و وانگ در بانکوک در اواخر ژانویه مطرح شد.
چین ممکن است فشار ناشی از اختلالات کشتیرانی جهانی را احساس کند، اما درگیری گستردهتر بین ایالات متحده و ایران این پتانسیل را دارد که کل استراتژی اقتصادی این کشور را در منطقه تهدید کند. پکن آشکارا گفته است که معتقد است بهترین راه برای آرام کردن اوضاع، آتشبس در غزه است که حوثیها به صراحت گفتهاند که منجر به پایان دادن به حملات آنها خواهد شد.
بسیار عجیب است که آمریکا اصرار دارد چین از نفوذی که لزوماً بر ایران و حوثیها ندارد استفاده کند، اما در نظر ندارد از وزن دیپلماتیک خود برای مهار اسرائیل و پایان دادن به جنگ غزه استفاده کند.
واشنگتن اهرم فشار اقتصادی، نظامی و سیاسی زیادی بر دولت اسرائیل دارد، اما از استفاده از آن خودداری می کندو در عوض، به اسرائیل سلاح می فرستد.
در واقع آمریکا می خواهد چین را مجبور به اعمال نفوذ بیشتری در تهران کند اما با توجه به جنگ غزه ظاهرا این اقدامات به نتیجه ای نمی رسد و تنها راه نجات آمریکا و متحدانشان از این مخمصه این است که جنایت علیه مردم غزه را متوقف کرده و آن زمان از چین بخواهند که با حوثی های یمنی و ایران به مذاکره بنشینند.
منابع:الجزیره-ایرنا
تهیه شده در روابط عمومی انجمن کشتیرانی و خدمات وابسته ایران
نظرات بسته شده است.