دریای کاسپین؛ تهدید همزمان اقتصاد، فرهنگ و محیط زیست!
سی نیوز-*در سالهای اخیر، دریای کاسپین، بزرگترین دریاچه داخلی جهان، شاهد کاهش سطح آب بیسابقهای بوده است که پیامدهای آن فراتر از مسائل محیط زیستی است. ساحلهای شمالی این دریا، زمانی میزبان تالابهای پرآب، ماهیان خاویاری و فکهای کاسپین، اکنون به بسترهای خشک و بیحیات تبدیل شدهاند. این تغییر نه تنها یک بحران محیط زیستی است، بلکه به سرعت به تهدیدی اقتصادی و اجتماعی برای جوامع ساحلی و زیرساختهای حیاتی منطقه بدل شده است.
سطح آب دریای کاسپین از ابتدای قرن بیستم تاکنون دچار نوسانات طبیعی بوده، اما کاهشهای اخیر شدت و گستردگی بیسابقهای یافته است. از سال ۲۰۰۰ به بعد، سطح دریا سالانه به طور متوسط ۶ سانتیمتر کاهش یافته و از سال ۲۰۲۰ سرعت این روند تا ۳۰ سانتیمتر در سال رسیده است. مناطق شمالی کاسپین که عمدتاً کمعمق هستند، تنها با چند متر کاهش سطح آب، صدها کیلومتر مربع از سطح دریا را از دست میدهند. پژوهشهای اخیر نشان میدهد که حتی یک کاهش ۱۰ متری سطح آب میتواند بیش از ۱۱۲ هزار کیلومتر مربع از بستر دریا را آشکار کند؛ وسعتی بیشتر از کل مساحت کشور ایسلند.
پیامدهای اقتصادی این کاهش آب به شدت ملموس است. دریای کاسپین برای کشورهای حاشیهای، از جمله ایران، روسیه، قزاقستان، ترکمنستان و آذربایجان، یک محور حیاتی برای تجارت، حملونقل دریایی و صنعت نفت و گاز محسوب میشود. کاهش عمق دریا باعث اختلال در فعالیت بنادر و مسیرهای حملونقل شده است. بنادر بزرگی همچون آکتائو در قزاقستان و باکو در آذربایجان برای ادامه فعالیت مجبور به لایروبی طولانی مسیرهای دسترسی شدهاند و شرکتهای نفتی مجبورند کانالهای مصنوعی حفر کنند تا به سکویهای دریایی در شمال کاسپین برسند. این اقدامات میلیاردها دلار هزینه به همراه دارد و فشار اقتصادی بر دولتها و صنایع محلی را افزایش میدهد.
اما بحران کاسپین تنها محدود به بعد اقتصادی نیست؛ جوامع ساحلی و فرهنگ دریانوردی منطقه نیز به شدت تحت تأثیر قرار گرفتهاند. بنادر و اسکلههایی که زمانی قلب فعالیتهای ماهیگیری و تجارت محلی بودند، اکنون خشک شدهاند و ساکنان از دسترسی مستقیم به دریا محروم شدهاند. این تغییر نه تنها درآمد خانوارها را کاهش داده، بلکه فرهنگ و سنتهای مرتبط با دریا و ماهیگیری را نیز به خطر انداخته است. نسلهای قدیمی که تجربه زندگی و معیشت مستقیم با دریا را داشتهاند، شاهد از بین رفتن هویت اقتصادی و فرهنگی خود هستند، و جوانان منطقه ممکن است مسیر زندگی متفاوتی را در پیش بگیرند.
پیامدهای زیستمحیطی نیز بسیار گسترده است. کاهش آب باعث از بین رفتن زیستگاههای حیاتی برای گونههای منحصر به فرد دریای کاسپین شده و تهدیدی جدی برای فک کاسپین و ماهیان خاویاری محسوب میشود. همچنین بستر خشکشده دریا میتواند منشأ گرد و غبار سمی مشابه بحران دریای آرال شود که سلامت میلیونها نفر در اطراف کاسپین را تهدید میکند. از سوی دیگر، تغییرات در جریان آب و اکوسیستمهای تالابی، فرصتهای زادآوری ماهیان و مهاجرت پرندگان را محدود میکند و تعادل طبیعی منطقه را به خطر میاندازد.
از بعد اجتماعی-اقتصادی، میلیونها نفر در جوامع ساحلی با تهدید جابهجایی یا کاهش شدید کیفیت زندگی مواجهاند. کاهش سطح آب مسیرهای تجاری مهم، از جمله «مسیر میانی» چین به اروپا، را تهدید میکند و هزینههای حملونقل افزایش مییابد. این تغییرات میتواند موجب فشار اقتصادی بیشتر بر شهرهای کوچک و خانوارهایی شود که به فعالیتهای وابسته به دریا متکی هستند.
بحران کاسپین همچنین یک آزمون ژئوپلیتیک است. کشورهای حاشیهای با منافع اقتصادی متفاوت و گاه متضاد، باید برای مدیریت منابع آبی، حفاظت محیط زیست و توسعه اقتصادی به توافق برسند. تا کنون تلاشهایی برای همکاری بین دولتها صورت گرفته است، اما سرعت کاهش سطح آب ممکن است فراتر از توان همکاریهای سیاسی و بینالمللی باشد.
در کنار بحرانها، فرصتهایی نیز وجود دارد. استفاده از فناوریهای نوین لایروبی، مدیریت هوشمند منابع آب، پایش اکوسیستم و برنامهریزی پیشگیرانه میتواند کمک کند تا کاهش سطح آب کاسپین اثرات منفی کمتری داشته باشد. سرمایهگذاری در اقتصاد سبز و مدیریت پایدار دریا میتواند ضمن حفاظت از محیط زیست، معیشت جوامع محلی و کارکردهای اقتصادی منطقه را حفظ کند.
بحران دریای کاسپین یک نمونه زنده از پیوند میان تغییرات اقلیمی، اقتصاد، فرهنگ و امنیت منابع طبیعی است. این دریاچه، با اهمیت ژئوپلیتیک و اقتصادی خود، نه تنها برای پنج کشور حاشیهای، بلکه برای مسیرهای تجارت بینالمللی و امنیت غذایی منطقه اهمیت دارد. سوال اساسی این است که آیا دولتها و جوامع محلی میتوانند تعادل میان توسعه اقتصادی و حفاظت از محیط زیست و فرهنگ منطقه را حفظ کنند، یا شاهد یک فاجعه ترکیبی انسانی و طبیعی خواهیم بود؟
نظرات بسته شده است، اما بازتاب و پینگ باز است.