هفته نامه حمل و نقل – محمد وافری-مدرس دانشگاه دریایی هلند
توسعه همکاریهای روزافزون شرکتهای هلندی و سعودیها خبری بسیار بد و البته پیشبینیپذیر بود. کمپین سرمایهگذاری در عمان و توسعه صادرات توانسته در قالب «رقابت در عین همکاری» عملکردی موفق در جذب سرمایه داشته باشد.
قرارگیری بندرهای راهبردی عمان در بیرون تنگه هرمز به عنوان یک تـنـگـه پر حرف و حدیث از سویی و توسعه روزافزون لجستیک چندوجهی ریل، جاده و خطوط انتقال از طریق لوله، سرزمینهای شبهجزیره عربستان را به یکدیگر و آبهای اقیانوس هند متصل میکند که متضمن یک همکاری و البته ارتقای جایگاه رقابتپذیری کشور عمان بوده است.
قراردادهای شرکتهای لجستیک و حملونقل اروپایی به ویژه هلندی با کشور عربستان، قطر و البته امارات موضوعی است که ذیل ضرورتهای برشمرده در الگوهای توسعه حملونقل شبهجزیره عربستان در پنج سال گذشته به طور جدیتری دنبال شده است.
درج خبر همکاری شرکت هلندی Bunge با سابقه بیش از یک قرن و ضریب نفوذ و گستردگی بینالمللی بالا در صنعت حملونقل تخصصی کشاورزی و مواد غذایی فرصتی بود تا بتوانم یکبار دیگر به مسئله ضرورت توسعه ثبات سیاسی و اقتصادی در جبران فرصتهای ازدسترفته بپردازم.
بر اساس مشاهدات و مطالعات، باید اذعان داشت تمایل توسعه همکاری شرکتهای هلندی با سعودیها در شرایطی صورت میگیرد که سرمایهگذاران هلندی از شرکا و حلقه اصلی ذینفعان نرخ رشد بینظیر و پرشتاب حملونقل بندرهای کشور عمان دروازه متأخر، مهم و استراتژیک حمل دریایی و لجستیک کشورهای GCC بودهاند.
به همین دلیل، این همکاری اخیر با توجه به نوع فعالیت و ماهیت شرکت هلندی Bunge میتواند به معنای امتداد و برداشتن گامهای مؤثر عمیق راهبردی با هدف چسبندگی بیشتر به اقتصاد اروپا از طریق سرمایهگذاری در حملونقل و بندرهای عمان باشد! همان فرصتهایی که همیشه پیش روی ما بوده و نتوانستهایم یا شاید بلد نبودهایم از آن بهره بجوییم.
طبیعی به نظر میرسد با توجه به نوع روابط سیاسی خوب و فعال ایران با کشور عمان و قرارگیری بندرهای ایران و عمان در یک خوشه بندری و زنجیره تأمین، امکان فراهم شدن توسعه روابط تجاری ما با شرکتها و سرمایهگذاران هلندی از کانال طرفهای عمانی به ویژه در حوزه کشتیرانی و بنادر میسرتر باشد.
شواهد و قرائن حاکی از آن است که حتی در طول روزگار تلخ تحریم، هلندیها از طریق طرفهای عمانی به دنبال فراهمکردن زمینههای همکاری در ایران بودهاند، آن هم با اولویت سرمایهگذاری در بندر چابهار و لجستیک و حملونقل.
متأسفانه، مراجعات مکرر عمانیها برای مشارکت و سرمایهگذاری در فعالیتهای بندری بیثمر ماند. شکی نیست که پشت همه این مراجعات، سرمایهگذاران و شرکتهای بزرگ هلندی قرار داشته باشند که سالهاست با جدیت به دنبال راهبرد امتداد و توسعه دروازه ترانزیت از غرب و مرکز اروپا به ایران و آسیای مرکزی و بر عکس بودهاند.
دور از ذهن نیست که همچنان کژمداری در تعاملات بندری؛ هزینه خطر این دسته از سرمایهگذاریها در جغرافیای بندرهای ایران را ناممکن کرده باشد.
بندرهای عمان در زنجیره تأمین جهانی قرار گرفتهاند. شاید، جذب بیش از ۲۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی در بندر صُحار عمان ذیل نرخ رشد اقتصادی بیش از ۷ درصد کشور عمان در کنار رشد منفی اقتصادی ایران بین سالهای ۸۴ تا ۹۲ تصویری روشنتر از ضرورت طرح این نگرانی ارائه کند.
حدود چهار سال است که علائمی از رشد نسبی را تجربه میکنیم. البته ثبت آمار این رشد نسبی قطعاً برآمده از نرخهای منفی و توقف رشد قبلی است و میتوان آن را ارزیابی کرد.
بیراه نیست وقتی منتقدان سازمان بنادر و دریانوردی، این سازمان را که باید فقط نقش حاکمیتی داشته باشد، جزیرهای جدا افتاده با سهمخواهی اقماری در عرصه مدیریت کلان کشور یاد میکنند.
قصد تاختن به سازمان بنادر نیست، اما این سؤال همچنان به قوت خود باقی است که به چه قیمتی تشنگی و اشتیاق ورود سرمایهگذاران به بندرهای ایران و حفظ منافع ملی اینگونه با کوتهبینی در حال واگذاری به رقبای منطقهای است؟
طُرفه آنکه در نمونههای ترانشیپ و لجستیک، حداکثر چسبندگی، فرصتها و راه حل بهینه در توسعه فعالیتهای بندری و لجستیکی الگوی عمانی-هلندی در منطقه قاعدتاً باید بندرهای ایران باشد.
الگویی که استراتژیستها و مدیران آن را به دلیل بیثباتی سیاسی و فضای تار حاکم بر توسعه بندرهای کشور در سایه نفوذ شرکتهای اقماری وابسته به سازمان بنادر به سمت یافتن جایگزین منطقهای به رغم کاهش رقابتپذیری نسبی و افزایش هزینه سوق داده است. زنگ خطر سالهاست در بندرهای کشور به ویژه چابهار به صدا در آمده است.
این جریان پیشبینیپذیر و البته ناخوشایند نیز در ردیف بسیاری از دریغهای بزرگی قرار خواهد گرفت که البته در کنار دیگر پرسشهای تاریخی و طرح مطالبات، ضروری است تا مسئولان اجرایی پاسخ راهگشا و مؤثری به آن بدهند.
نظرات بسته شده است.