اما معنی انتقال فناوری چیست؟ ایا این عبارت فقط رفع مسئولیت است یا کاربرد واقعی هم داشته است؟ اگر داشته است چرا کشور ما در قراردادهای پیشین خرید کشتی یا خرید خط تولید واگن و… اکنون به مرحله ای نرسیده است که تولید کننده باشد و با ابتکار بالا بتواند محصولات نوین نیز به بازار داخلی و جهانی ارائه دهد؟
پرسش اینجاست مشکل از کجاست که ما با بیش از 20 سال با بندی به اسم قراردادهایی با عبارت انتقال فناوری و دانش ساخت، هنوز در بسیاری از بخش ها در فناوری های ابتدایی حمل و نقل هستیم؟ ساخت موتور کشتی ملی، موتور دیزل قطار یا موتور ملی کامیون سنگین به کجا کشیده شد و با قراردادهای مشروط انتقال فناوری هنوز ما در این زمینه ها، نمی توانیم بگوییم حرفی برای گفتن داریم، بلکه اصلن مطرح نیستیم؟ چرا بر روی یک طرح تمرکز نمی شود و تخصیص بودجه داده نمی شود تا به نتیجه برسد؟
مشکل در تمام بدنه مدیریت کشور آنجاست که هنوز بر این باور هستیم که باید فناوری و دانش را وارد کنیم نه اینکه تولید کنیم و بسازیم. جالبتر آنکه با خوش باوری انتظار داریم شرکت های بزرگ جهانی با دریافت یک مبلغی فناوری و دانش خود را به ما منتقل کنند و حتمن می کنند، آن هم دانش روزی که ساعت ها و میلیاردهای دلار گاه هزینه زمانی و مالی و انسانی داشته اند. امری محال و بسیار مضحک زیرا وقتی آنها از فروش محصول نهایی می توانند سود کلانی ببرند برای چی باید فناوری و دانش را به ما که نشسته ایم و فقط خواستار بهره نهایی هستیم، منتقل نمایند.
این ترفند توسط این شرکت ها زمان بسیاری است که وارد قراردادها گشته است و به مذاکره کنندگان فروش خود آموزش داده اند که حق دارند چه نوع فناوری و دانشی را در کدام سطح، در قراردادها نسبت به انتقالش متعهد شوند. بخصوص قراردادهای بلند مدت که در بازه زمانی پایان قرارداد، بیگمان، این فناوری ها دیگر به روز نیستند زیرا شرکت های بزرگ با توانمندی هر روز در حال افزودن قابلیت های تولیدی خود و نوآوری هستند و بیگمان زمانی فناوری به ما داده می شود و آن را در دست داریم که بین دو تا سه نسل فناوری ما از فناوری روز جهان عقبتر است.
در کشور ما در حالی هنوز صحبت بر روی لوکوموتیو دیزل و کامیون دیزلی هست که تمام بزرگان خودروهای سنگین، سبک و نیمه سنگین در حال برقی کردن موتورهای خود هستند و ما حتا حرکتی پژوهشی و ارزیابی از منفعت داشتن این کامیون ها بخصوص مدل های دارای سلولهای خورشیدی که در کشورهای آفتابی مثل کشور ما سودمند هستند، نداریم. آیا تعجب ندارد رنو، ولوو و… ناگهان خط تولید کامیون های دیزل خود را با اشتیاق و از روز مهر و محبت به ایران در یک بازه چند ساله با قیمتی بالا به شرط انتقال فناوری می فروشند؟ آنها واقع صادقانه عمل می کنند یا ما هنوز زود باوریم.
به نظر نگارنده بایست عظیمی بر این باشد که با تشکیل گروههای علمی از اکنون بر روی خودروهای برقی آغاز به کار جدی نماییم، زیرا تجربه نشان می دهد با دیزل ساز نشدیم، شاید برق ساز موفقی شویم، پس تا دیر نشده است باید برنامه ریزی علمی کرد و حرکت نمود وگرنه ما همیشه باید استفاده کننده محصولات دو یا سه نسل پیشتر دنیا باشیم. بازنگری در روند کاری ما پس از سی سال بدون نتیجه لازم است.
نظرات بسته شده است.