کریدور شمال–جنوب؛ پروژه‌ای که پیر شد اما به بلوغ نرسید

سی نیوز-* کریدور شمال–جنوب بیش از دو دهه است که وعده اتصال ایران به شبکه‌های تجاری اوراسیا و خلیج فارس را می‌دهد، اما در عمل همچنان پروژه‌ای پیر و ناکامل است. رسانه‌ها معمولاً بر کمبود زیرساخت‌ها یا تأخیرهای اداری تمرکز می‌کنند، اما واقعیت عمیق‌تر و کمتر شنیده شده، در تعاملات پنهان لجستیکی و حکمرانی ناهماهنگ نهفته است. این مسیر نه تنها یک شاه‌راه ترانزیتی است، بلکه یک آزمایشگاه واقعی برای سنجش بلوغ نهادی، توان مدیریتی و نگاه شبکه‌ای به اقتصاد نیز محسوب می‌شود.

کریدور شمال–جنوب در طراحی اولیه، قرار بود ایران را به چهارراه ترانزیتی منطقه تبدیل کند و درآمدهای غیرنفتی پایدار ایجاد نماید. اما گذشت زمان نشان داد که مسیر پیر شده است؛ بلوغ عملیاتی و اقتصادی آن هنوز حاصل نشده است. مشکل اصلی نه فقط تأخیر فیزیکی عبور کالا، بلکه فقدان یک نگاه شبکه‌ای و بلندمدت در تصمیم‌گیری‌هاست. مسیرهایی که قرار بود اعتماد و پیش‌بینی‌پذیری ایجاد کنند با تغییرات مداوم مقررات، تصمیم‌های جزیره‌ای و ناهماهنگی بین نهادها مواجه‌اند و همین باعث می‌شود مسیر جذابیت خود را برای تجار و سرمایه‌گذاران از دست بدهد.

یکی از پیامدهای این وضعیت اثر روانی بر بازیگران بازار است. مسیرهایی که غیرقابل پیش‌بینی و پر از اصطکاک اداری هستند، حتی اگر از نظر هزینه اندکی ارزان‌تر باشند، کنار گذاشته می‌شوند. صاحبان کالا ترجیح می‌دهند مسیرهایی مطمئن، سریع و شفاف را انتخاب کنند؛ حتی اگر طولانی‌تر باشند. این واقعیت نشان می‌دهد که بلوغ کریدور تنها با سرمایه‌گذاری فیزیکی در زیرساخت حاصل نمی‌شود؛ بلکه نیازمند حکمرانی منسجم، اصلاح فرآیندها و ثبات در مقررات است.

پیامد دیگر، نادیده گرفتن ظرفیت‌های شبکه‌ای مسیر است. هر محموله عبوری از کریدور، می‌تواند یک زنجیره گسترده خدمات لجستیکی، حمل‌ونقلی و پشتیبانی را فعال کند؛ از بیمه و کارگزاری گرفته تا انبارداری و تعمیر و نگهداری تجهیزات. این ظرفیت، زمانی ارزش‌آفرین است که نگاه سیاست‌گذاران، کوتاه‌مدت و مبتنی بر درآمد نقطه‌ای نباشد. هر تغییر جزئی در مقررات یا تأخیر در هماهنگی نهادها، این شبکه را نیمه‌فعال یا ناکارآمد می‌سازد.

دیپلماسی اقتصادی نیز بخش مهمی از بلوغ مسیر است. کریدور شمال–جنوب یک پروژه فراملی است و تعامل مستمر با کشورهای مسیر، ایجاد پنجره‌های واحد گمرکی، تسهیل قوانین تجارت و هماهنگی عملیاتی، نقش حیاتی در موفقیت آن دارد. تأخیر در این حوزه، جذابیت مسیر را برای تجار کاهش می‌دهد و حتی کوچک‌ترین اختلافات مقرراتی، جریان کالا را متوقف می‌کند. واقعیت این است که مسیر، بدون هماهنگی سیاسی و دیپلماتیک، نمی‌تواند ظرفیت خود را به طور کامل فعال کند.

چالش بعدی، نگاه سنتی به درآمد است. اغلب تصمیم‌ها در این پروژه بر اساس جبران کسری بودجه یا «عدد درآمد سالانه» اتخاذ می‌شود و به جای ایجاد ظرفیت پایدار و اعتماد بلندمدت، به دنبال دریافت تعرفه و عوارض کوتاه‌مدت است. در حالی که اقتصاد ترانزیت مبتنی بر اعتماد، پیش‌بینی‌پذیری و کاهش اصطکاک‌هاست. مسیرهایی که قابل اعتماد و شفاف عمل کنند، حجم بار بیشتری جذب کرده و در نتیجه درآمد کلی کشور افزایش می‌یابد. اما نگاه ردیفی و سنتی، مسیر را به یک منبع محدود و ناپایدار تبدیل کرده است.

در نهایت، کریدور شمال–جنوب نمونه‌ای از پروژه‌ای است که پیر شده اما هنوز ظرفیت بالقوه دارد. بلوغ آن نه با وعده یا سرمایه‌گذاری نقطه‌ای، بلکه با اصلاح حکمرانی، نگاه شبکه‌ای و دیپلماسی عملیاتی تحقق می‌یابد. مسیراگرچه پیر است، اما پنجره‌ای برای ایجاد درآمدهای غیرنفتی پایدار و تقویت جایگاه ژئوپلیتیکی کشور باقی گذاشته است. تا زمانی که سیاست‌گذاری کوتاه‌مدت و جزیره‌ای ادامه داشته باشد، این پنجره به تدریج بسته خواهد شد و فرصت‌ها از دست خواهد رفت.

ممکن است شما دوست داشته باشید

نظرات بسته شده است، اما بازتاب و پینگ باز است.