شبهشرکتها؛ خطر پنهان برای اقتصاد و اعتماد عمومی

سی نیوز-* در سالهای اخیر، بخش قابلتوجهی از بازار کسبوکار کشور با پدیدهای روبهرو شده است که میتوان از آن با عنوان «شبهشرکتها» یاد کرد؛ مجموعههایی که در ظاهر نام شرکت بر خود گذاشتهاند، اما در عمل فاقد حداقلهای تخصص، ساختار، تجربه و شفافیت هستند. این کسبوکارها نه بر اساس اصول حرفهای شکل گرفتهاند و نه استانداردهای لازم برای فعالیت اقتصادی را رعایت میکنند، اما با این وجود در بازار حضور پررنگی دارند و گاه حتی پروژههای مهم را در اختیار میگیرند.
شرکتهایی که شرکت نیستند
بسیاری از این مجموعهها بدون داشتن:
• تیم متخصص
• ساختار مدیریتی
• دانش فنی
• تجربه اجرایی
• تعهد حرفهای
• و حتی ثبت قانونی معتبر
وارد بازار میشوند و فعالیت خود را آغاز میکنند. در واقع، چند فرد بدون تخصص کافی گرد هم میآیند، نامی انتخاب میکنند و خود را «شرکت» معرفی میکنند؛ در حالی که نه زیرساخت دارند، نه مسئولیتپذیری و نه استانداردهای اخلاقی و حرفهای یک کسبوکار واقعی.
پیامدهای اقتصادی و اجتماعی این پدیده
حضور گسترده این شبهشرکتها آثار مخربی بر اقتصاد و نظم بازار دارد:
۱. بیاعتمادی گسترده در بازار
وقتی پروژهها به مجموعههایی سپرده میشود که توان انجام کار را ندارند، شکست پروژه، تأخیر، یا کیفیت پایین خروجی امری طبیعی است. نتیجه این روند کاهش اعتماد عمومی به شرکتهای واقعی و آسیب به اعتبار کل صنعت است.
2. اختلال در رقابت سالم
شرکتهای واقعی که هزینه تخصص، نیروی حرفهای، استاندارد، بیمه و مالیات میپردازند، در برابر مجموعههای بیساختار که بدون هزینههای واقعی فعالیت میکنند، توان رقابت منصفانه ندارند.
این وضعیت، رقابت را از «حرفهای» به «قیمتمحور» تبدیل میکند و کیفیت قربانی میشود.
3. افزایش ریسک برای مشتریان و کارفرمایان
بسیاری از مشتریان که به نام و ظاهر اعتماد میکنند، پس از عقد قرارداد با چنین مجموعههایی، با ضرر مالی، اتلاف زمان و حتی خسارتهای حقوقی مواجه میشوند.
4. آسیب به توسعه صنعتی و تخصصمحور
وقتی پروژههای تخصصی به افراد فاقد دانش سپرده شود، نتیجه آن کاهش کیفیت، عقبماندگی تکنولوژیک و افت بهرهوری ملی است.
چرا این وضعیت شکل گرفته است؟
۱. نبود نظام اعتبارسنجی شرکتها
در بسیاری از کشورها، هر شرکت برای ورود به بازار باید حداقل استانداردهای حرفهای و نیروی متخصص مشخص داشته باشد. اما در ایران، تشکیل یک شرکت با کمترین مدارک ممکن است؛ همین سادگی، زمینهساز ورود افراد غیرمتخصص به بازار شده است.
۲. نبود شفافیت در سوابق و عملکرد
کارفرماها نمیتوانند به آسانی سوابق واقعی شرکتها، توان فنی، تیم متخصص یا پروژههای گذشته آنها را بررسی کنند؛ در نتیجه، شبهشرکتها با اطلاعات ناقص یا نادرست بهعنوان فعالان حرفهای معرفی میشوند.
۳. ضعف نظارت و استانداردسازی
عدم وجود نهادهای ناظر مستقل و قوی، فضا را برای فعالیت مجموعههایی که نه استاندارد دارند و نه مجوزهای واقعی، باز گذاشته است.
۴. نگاه کوتاهمدت و سفتهبازانه برخی افراد
برخی افراد صرفاً بهدنبال کسب درآمد کوتاهمدت هستند، نه ساختن یک کسبوکار پایدار و متخصصمحور. این نگاه سوداگرانه، ریشه اصلی بسیاری از شبهشرکتهاست.
ضرورت پیادهسازی یک نظام حرفهای و شفاف
برای مقابله با این پدیده، باید:
• نظام رتبهبندی و اعتبارسنجی واقعی شرکتها ایجاد شود.
• سوابق کاری، تیم، تخصص و ساختار شرکتها شفاف و قابل مشاهده باشد.
• پروژهها براساس صلاحیت حرفهای و استانداردهای واقعی واگذار شوند.
• شرکتهای فاقد ساختار و تخصص از حوزههای حساس حذف شوند.
• آموزش و فرهنگسازی درباره اهمیت انتخاب شرکتهای معتبر انجام گیرد.
تنها در این صورت است که بازار میتواند به سمت حرفهایسازی، کیفیت بالا و رقابت سالم حرکت کند.
پدیده «شبهشرکتها» تنها یک مشکل کوچک در گوشهای از بازار نیست؛ بلکه یک تهدید جدی برای اقتصاد، اعتماد اجتماعی و کیفیت خدمات و محصولات کشور است.
تا زمانی که افراد فاقد تخصص بتوانند با کمترین هزینه و کمترین مسئولیت نام «شرکت» را بر خود بگذارند، اقتصاد ایران از مسیر حرفهای و رقابتی فاصله خواهد گرفت و پروژهها، سرمایهها و اعتماد عمومی بیش از پیش آسیب خواهند دید.
نظرات بسته شده است، اما بازتاب و پینگ باز است.