شکاف عمیق میان شهرهای ساحلی شمال و جنوب؛ توسعه‌ای که از تعادل خارج شده است

سی نیوز-* در حالی که سیاست‌های کلان دولت بر «توسعه دریا‌محور» و «بازآرایی جمعیتی» تأکید دارد، بررسی میدانی وضعیت شهرهای ساحلی کشور نشان می‌دهد یک نابرابری ساختاری میان شمال و جنوب ایران همچنان پابرجاست؛ نابرابری‌ای که نه‌فقط در شاخص‌های رفاهی و زیست‌محیطی، بلکه در زیرساخت‌ها، ظرفیت‌پذیری جمعیتی و جذابیت سکونتی نیز دیده می‌شود. این شکاف عمیق، آینده برنامه‌های مهاجرت معکوس و توزیع متوازن جمعیت را تحت تأثیر قرار داده و ضرورت بازنگری در سیاست‌گذاری‌ها را بیش از پیش مطرح می‌کند.

بررسی تحولات سکونتی در گیلان و مازندران نشان می‌دهد شهرهای ساحلی شمال طی دو دهه اخیر به سرعت به مقصد مهاجرت داخلی تبدیل شده‌اند. دسترسی مناسب به منابع طبیعی، پوشش سبز گسترده، آب‌وهوای معتدل، شبکه حمل‌ونقل نسبتا قابل قبول و حضور مراکز آموزشی و خدماتی، فرصت‌هایی را ایجاد کرده که به رشد جمعیت این مناطق سرعت بخشیده است. بسیاری از روستاهای شمالی که روزگاری بافت سنتی داشتند، اکنون در پی ساخت‌وسازهای گسترده، عملاً به محلات شهری تبدیل شده‌اند؛ تحولی که به ظاهر «تمدن‌ساز» است اما در عمل فشار بی‌سابقه‌ای بر منابع طبیعی وارد کرده است.

 نکته ای که روشن است این است که شمال ایران توانسته حداقل زیرساخت‌های لازم برای جذب جمعیت را فراهم کند. دسترسی به خدمات درمانی مناسب، شبکه ارتباطات گسترده، فضاهای عمومی مطلوب، آموزش باکیفیت‌تر و حضور بخش خصوصی فعال، این مناطق را نسبت به سایر نقاط کشور جذاب‌تر کرده است. این در حالی است که بخش عمده‌ای از سواحل جنوبی، با وجود وسعت چندبرابری، هنوز نتوانسته‌اند توسعه متناسبی را تجربه کنند.

در جنوب کشور، از بوشهر و خوزستان تا هرمزگان و سواحل مکران، تصویر متفاوتی دیده می‌شود. این مناطق علی‌رغم دارا بودن موقعیت ژئوپلیتیک ممتاز، منابع عظیم انرژی، دسترسی به آب‌های آزاد و ظرفیت‌های گسترده اقتصادی، در شاخص‌های رفاهی و زیست‌پذیری با محدودیت‌های جدی مواجه‌اند. شهرهای ساحلی جنوبی گرچه میزبان مهم‌ترین بنادر، پالایشگاه‌ها و پایانه‌های صنعتی کشور هستند، اما همچنان از کمبود زیرساخت‌های اولیه برای زندگی روزمره رنج می‌برند.

مسأله دسترسی به آب آشامیدنی پایدار، یکی از مهم‌ترین مشکلات جنوب است. بسیاری از شهرها همچنان وابسته به آب‌شیرین‌کن‌ها، انتقال آب از مناطق داخلی یا تانکرهای سیار هستند. ضعف شبکه فاضلاب، مشکلات تخلیه پساب‌های صنعتی، کمبود بیمارستان‌های تخصصی، ضعف امکانات آموزش عالی و نبود سیستم حمل‌ونقل عمومی گسترده، سکونت پایدار در این مناطق را دشوار کرده است. این کاستی‌ها در کنار اقلیم گرم و مرطوب جنوب، هزینه‌های زندگی را به‌ویژه در بخش انرژی و سرمایش چند برابر می‌کند.

از سوی دیگر، توسعه صنعتی در جنوب طی دهه‌های گذشته عمدتاً بدون تکمیل زنجیره توسعه شهری پیش رفته است. در بسیاری از شهرهای ساحلی، صنایع نفت، گاز و پتروشیمی فعال شده‌اند، اما مسکن کارگری، خدمات شهری، فضاهای فرهنگی و مراکز تفریحی با این توسعه همراه نشده‌اند. همین امر باعث شده بخش بزرگی از نیروی انسانی متخصص، حضور در این مناطق را به شکل موقت بپذیرد و پس از پایان دوره کاری، به شهرهای بزرگ بازگردد. به عبارت دیگر، جنوب «شهر کار» دارد اما «شهر زندگی» ندارد.

موضوع توسعه سواحل مکران نیز در سال‌های اخیر به یکی از محورهای اصلی سیاست‌گذاری تبدیل شده است. با وجود طرح‌های متعدد و اظهارات مکرر درباره اهمیت بی‌بدیل این منطقه، هنوز بسیاری از برنامه‌ها در مرحله اسناد مطالعاتی باقی مانده و اقدام عملی گسترده‌ای برای توسعه زیرساخت‌های پایه صورت نگرفته است. نبود شبکه حمل‌ونقل یکپارچه، محدودیت خدمات درمانی، کمبود مدارس استاندارد و فاصله زیاد میان نقاط جمعیتی، موانعی هستند که مکران را از تبدیل شدن به مقصد سکونتی پایدار باز می‌دارند.

این شکاف میان شمال و جنوب، در واقع بازتابی از یک تناقض بزرگ در توسعه جغرافیایی کشور است؛ جایی که امکان زندگی وجود دارد، اقتصاد قوی نیست و جایی که اقتصاد قوی است، امکان زندگی دشوار است. همین ناهماهنگی موجب شده توزیع جمعیت به‌صورت طبیعی و ارادی، به سمت شمال کشور متمایل شود، در حالی که بخش زیادی از سواحل جنوبی همچنان خالی از سکنه مانده یا با رشد جمعیتی بسیار پایین روبه‌رو هستند.

پیامدهای این شکاف تنها محدود به حوزه شهری نیست. شمالِ فشرده‌شده از جمعیت، با خطر فشار گسترده بر منابع طبیعی، تخریب اکوسیستم‌ها و بحران پسماند روبه‌رو است. از سوی دیگر، جنوبِ کم‌جمعیت، با تهدید کاهش سرمایه انسانی، عدم توازن توسعه و ضعف در نقش‌آفرینی ژئوپلیتیک مواجه خواهد شد. این وضعیت در آینده، سیاست‌های مهاجرت معکوس و برنامه‌های بازتوزیع جمعیت را نیز با چالش جدی روبه‌رو می‌کند؛ چراکه هیچ برنامه‌ای بدون فراهم شدن حداقل استانداردهای زیست‌پذیری در جنوب نمی‌تواند مردم را به تغییر محل زندگی ترغیب کند.

کارشناسان معتقدند برای کاهش این شکاف، دولت باید سیاست‌های توسعه ساحلی را از حالت شعاری خارج کرده و برنامه‌هایی عملیاتی، زمان‌بندی‌شده و مبتنی بر نیازهای واقعی جامعه اجرا کند. توسعه شهرهای جدید ساحلی با رویکرد زیست‌محور، ایجاد مشوق‌های مالی برای سکونت، انتقال بخشی از ظرفیت گردشگری از شمال به جنوب، و اجرای طرح‌های زیرساختی بنیادین در حوزه آب، فاضلاب، برق، حمل‌ونقل و درمان از جمله اقداماتی است که می‌تواند روند توسعه را به تعادل نزدیک کند.

علاوه بر این، احیای نقش دانشگاه‌ها، ایجاد مراکز نوآوری مرتبط با اقتصاد دریا، تقویت حمل‌ونقل دریایی محلی، توسعه بنادر کوچک و فراهم کردن زمینه سرمایه‌گذاری بخش خصوصی، می‌تواند سواحل جنوبی را به مقصدی جذاب‌تر برای زندگی تبدیل کند. موفقیت این سیاست‌ها مستلزم هماهنگی میان وزارتخانه‌های مختلف، تأمین بودجه پایدار و مشارکت جوامع محلی است.

ایجاد تعادل توسعه‌ای در سواحل، ضرورتی است که هرگونه برنامه‌ریزی جمعیتی آینده بر آن استوار خواهد بود.

ممکن است شما دوست داشته باشید

نظرات بسته شده است، اما بازتاب و پینگ باز است.