کاسپین؛ دریا یا بیابان
سی نیوز- پهنه آبی خزر برای بسیاری از مردم ایران فراتر از پدیدهای طبیعی، بخشی از حافظه اجتماعی آنهاست. دریای کاسپین، اثر عمیقی بر محیطزیست پیرامونش دارد. مطالعات نشان داده است اگر این دریا نبود بارشهای استانهای ساحلی بهویژه گیلان و مازندارن ۶۰ درصد کاهش مییافت. رطوبت و اعتدال دمایی در همراهی با البرز رخ میدهد که همچون مانعی، تکمیلکننده اثر دریا است. دیر نبوده زمانی که پیشروی دریای کاسپین، کابوس مردمان ساحلنشین بود. این روزها اما دریا کاهش سطح تراز و پسرَوی را پی گرفته است. سالهاست گمانههای زیادی درباره علت این روند معرفی میشود و هنوز استدلال یکسانی مطرح نشده است؛ احتمالاً به این دلیل که زیر سایه درونگرایی شوروری سابق، تعامل شفافی میان محققان این منطقه وجود ندارد. از علت پسروی دریا که بگذریم، چگونگی رفتار در مقابل این پدیده اولویت دارد.
عقبنشینی خزر، زیست مردم و اکوسیستم مناطق جنوبی این دریا را نشانه گرفته است؛ آنهم درحالیکه کرانههای جنوبی دریای کاسپین، مأمن و میزبان مردمانی است که در مواجهه با بحرانهای زیستی فلات مرکزی، به این منطقه میآیند. در این یادداشت سعی شده با نگاهی به آمار رودخانه ولگا که تأمینکننده اصلی آب این دریاست، گمانههای مطرحشده درباره کاهش ورودی آن با تأکید بر سدسازیها و پروژههای دیگر روسیه بررسی شود. در ادامه، نمایی از آینده پیش رو تا اواخر این سده میلادی را برمبنای جدیدترین پژوهشهای انجامشده، مورد بررسی قرار میدهیم.
تأثیرات آبوهوایی کاسپین بر کرانههای جنوبیاش
میتوان دریای کاسپین را مهمترین عامل مؤثر در آبوهوای استانهای شمالی ایران به حساب آورد. نامگذاری آبوهوای خزری در بسیاری منابع تخصصی آبوهواشناسی و هواشناسی بهدلیلِ نقش انکارناپذیر این پهنه آبی است. دادههای رطوبت ایستگاههای ساحلی و جلگهای و میانگین سالانه بالای این پراسنج (شاخص) آبوهوایی، تحتتأثیر مستقیم وجود دریای کاسپین است. این دریا بهطرق مختلف بر آبوهوای حاشیه خود تأثیرگذار است. یکیاز عمدهترین آثار دریای کاسپین تأمین رطوبت منطقه است. خزر منبع بزرگی برای تأمین رطوبت نزولات جوی در کرانه جنوبی دریا و دامنههای شمالی رشتهکوههای البرز است. این امر بهطور مستقیم و غیرمستقیم صورت میگیرد. بهعنوانمثال، در فصول سرد سال که منطقه تحتتأثیر سامانههای جوی عرضهای مختلف جغرافیایی، بهویژه شمال، شمالشرقی و شمالغربی قرار میگیرد، دریا با تأمین رطوبت این سامانهها نقش مؤثری در افزایش حجم بارشهای منطقه خصوصاً در کرانه جنوبغربیاش، گیلان، میگذارد. علاوهبراین در بهار و تابستان بهدلیل وجود سازوکارهای محلی همچون جبهه نسیم دریا، بهصورت محلی و منطقهای در مناطق ساحلی و جلگهای بارش ایجاد میکند. اعتدال آبوهوایی و دمایی منطقه یکی دیگر از آثار ویژه دریای کاسپین است. دمای ماههای مختلف سال در این منطقه، در مقایسه با نواحی همجوار و دارای عرض جغرافیایی مشابه، متعادلتر است. همین امر سبب شده است در جلگههای ساحلی بهویژه در ایستگاههای ساحلی بهندرت یخبندان شدید و فَرین (بیشینه یا کمینه دمای ثبتشده) رخ دهد. حوزه نفوذ تأثیر عامل آبوهوایی دریای کاسپین در سواحل، جلگههای پست حاشیه جنوبی، کوهپایهها و بخشهایی از دامنههای شمالی رشتهکوه البرز تا ارتفاعی حدود یکهزار و ۸۰۰ متری است که البته بهدلیل شرایط منطقهای و محلی این حوزه نفوذ متغیر است. مهمترین آثار آبوهوایی دریای کاسپین را میتوان اثر تعدیلی آن بر دما، تزریق شار گرما و رطوبت به سامانههای ورودی و افزایش بارش و پدیدههای آبوهوایی دریایی دانست که مناطق کرانهاش را تحتتأثیر قرار میدهد. پدیدههایی همچون برف دریاچهای و گردباد دریایی (ابرهای قیفیشکل)، نمونهای از اثرهای مستقیم آن در شکلگیری پدیدههای دریایی است.
دریای پُرنوسان
عوامل مؤثر در تغییرات سطح آب دریای کاسپین هنوز مورد بحث است. دانشمندان دخالت عوامل تکتونیکی (حرکت پوسته زمین در زیر دریا) یا ژئومورفولوژیکی (میزان رسوبگذاری) را رد نکردهاند. بااینحال، بهنظر میرسد این عوامل در مقایسه با عوامل آبوهوایی متغیر، همراه با اثرات مدیریت انسانی آبهای سطحی در حوضه کاسپین، تأثیر جزئی دارند. بیشتر آبی که به دریا سرازیر میشود از رودخانههای ساحلی میآید. کمیت و کیفیت این آب، بهویژه آب ولگا، متغیرهایی کلیدی در تعادل کاسپین هستند. به این موارد باید بارندگی در خود دریا را نیز اضافه کرد. آب همچنین ممکن است از طریق نفوذ به زمین و جریان به خلیج «قرهبغاز» از بین برود، اما این عوامل در مقایسه با تبخیر طبیعی از دریا ناچیز هستند. دریای کاسپین همچون هر پهنه آبی دیگری بهویژه پهنههای آبی بسته، دارای نوسان تراز است. نمونهها و شواهد تاریخی پیشروی و پسروی تراز این دریا در کرانههای جنوبی را تأیید میکند. علاوهبراین، در طول دوره آماربرداری سیستماتیک نیز شاهد این اتفاق بودهایم که نمونه بارز آن که در خاطره جمعی مردم جنوب خزر مانده، پیشروی دریا از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۴ است که منجر به خسارتهای عظیم به تأسیسات دولتی و سرمایههای مردم سواحل جنوبی شد. در همین حال، طی دوره تاریخی ثبت دادههای تراز آب دریا شاهد عقبنشینی قابلتوجهی در سال ۱۳۵۷ هستیم که منجر به کاهش تراز آب دریا تا ۲۹- متر شد. از سال ۱۳۷۵، این روند معکوس شده و تا امروز، یعنی سال ۱۴۰۴، بهمیزان دو متر رسیده است. دریای کاسپین بهعنوانِ یک حوضه آبی بسته ورودی و خروجی نسبتاً مشخصی دارد و مهمترین ورودی آن رودخانه ولگا است. تمرکز بسیاری از فرضیهها بر رودخانه ولگا بهدلیل نقش کلیدی آن در تأمین ۸۰ درصد آب ورودی به دریای کاسپین است؛ برخی کاهش ورودی این رودخانه را ناشی از اقدامات انسانی مانند سدسازی میدانند و برخی دیگر، نقش تغییراقلیم را برجسته میکنند. برای رسیدن به دقیقترین پاسخ شاید بهترین راه بررسی آبدهی ولگا و آخرین تحقیقات انجامشده در سال ۲۰۲۴ باشد.

آمار تراز دریا در ۱۲۱ سال اخیر نشان میدهد خزر همیشه دارای نوسانهایی بوده است. هرچند که کاهش تراز دریا در سه دهه ابتدایی قرن بیستم عمدتاً ناشی از ساخت سدها بوده است، نوسانهای طبیعی خزر در قرن گذشته نیز مشاهده شده است؛ یکی از این نوسانها در دهههای ۱۹۷۰–۱۹۸۰ میلادی و دیگری در ابتدای این قرن رخ داده است. همان اتفاقی که ما در آن زیست میکنیم. (شکل ۱)
درحالیکه برخی هرگونه دستاندازی انسانی و کاهش آب رودخانه ولگا را انکار میکنند، برخی دیگر، عامل اصلی کاهش تراز کاسپین را سوءمصرف و دخلوتصرفهای کشور روسیه در این رودخانه میدانند. اما آیا آمارهای آبدهی ولگا این فرضیه را تأیید میکنند؟ نکته جالب این است که روند دبی و میزان بارش این رودخانه کاهش را نشان نمیدهد، بلکه در مقیاس سالانه، شاهد افزایشی نسبتاً محسوس هستیم (شکل ۲).

بهطورکلی، دورههای جریان بالای ولگا با بارندگی زیاد در حوضه مرتبط است، درحالیکه دورههایی با جریان کم با بارندگی کمتر همزمان است. برای هر دوره، حجم بارندگی در حوضه رودخانه با ضرب میانگین بارش سالانه (میلیمتر) در مساحت کل حوضه محاسبه شده است. (شکل ۳)

از طرف دیگر، میزان بارش حوضه آبریز ولگا و تراز آب دریای کاسپین نسبتاً هماهنگ است. مطالعهای جامع از جریان رودخانه ولگا برای دوره ۱۹۳۸ تا ۲۰۲۰ نشان میدهد بهطورکلی جریان سالانه این رودخانه بهمیزان بارندگی سالانه در حوضه آن بستگی دارد. بهطور متوسط، دورههایی با مقادیر بالای جریان رودخانه با مقادیر بالای بارندگی در حوضه رودخانه مطابقت داشتهاند. بااینحال، ضریب رواناب، که بیانگر میزان تبدیل بارندگی به رواناب است، در طول دوره مورد بررسی، بهویژه پس از سال ۲۰۰۵، در حال کاهش بوده است.
با استفاده از مقادیر ضرایب رواناب برای دورههای مختلف افزایش و کاهش سطح دریا، مشخص شد در دوره ۱۹۷۷ تا ۲۰۲۰، سهم گرمایش آب و هوا در کاهش رواناب رودخانه ولگا در مقابل عوامل انسانی به ۲/۴۹۲ کیلومترمکعب رسیده است. این رقم معادل کاهش ۷/۱۳۲ سانتیمتر از سطح دریا است. مقایسه منحنی زمانی سطح آب دریای کاسپین با منحنی انتگرال تفاضلی رواناب سالانه ولگا نشان داد عمدتاً مقادیر زیاد رواناب رودخانه با افزایش سطح آب دریا مطابقت دارد. بااینحال، از سال ۲۰۰۵، سطح آب دریا حتی در سالهای با دسترسی نسبتاً زیاد به آب، بهسرعت شروع به کاهش کرد.
نکته قابلتوجه این است که درحالیکه از نظر تاریخی، تغییرات سطح دریای کاسپین تا سال ۲۰۰۵ منعکسکننده نوسانات رواناب رودخانه ولگا بود، از سال ۲۰۰۶ سطح دریا بهطورِ قابلتوجهی کاهش یافته و از تغییرات رواناب رودخانه جدا شده است. تجزیه و تحلیل مقایسهای این وضعیت با نتایج تعدادی از پژوهشها نشان میدهد در سالهای اخیر، کاهش شدید سطح آب دریا با افزایش شدید تبخیر از سطح دریا در نتیجه تغییرات رژیم باد بر فراز دریای کاسپین همراه است.
بهطور مسلم، فارغ از هرگونه دستاندازیهای انسانی بر روی ولگا، مسئله تغییراقلیم در حوزه دریای کاسپین به شدیدترین وجه ممکن مشاهده میشود. نگاهی به نقشههای ناهنجاری دمایی در منطقه خوارزم و شمال دریای کاسپین حاکی از ناهنجاریِ افزایشیِ میانگین دمای هوا به میزان دو درجه از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۱ است. بنابراین، علاوهبر کاهش بارش مشخصی که در گزارشهای متعدد در حوضه آبریز دریای کاسپین ارائه شده، دمای این حوضه بهشکل قابلتوجهی افزایش یافته است. این مسئله در حوزه آبریز بستهای چون دریای کاسپین سبب افزایش قابلتوجه تبخیر میشود. بنابراین، گزارشها و دادههای موجود نشان از تأثیر قابلتوجه گرمایش جهانی و تغییراقلیم در این منطقه دارد که نمیتوان آن را در معادله بیلان آب و تراز دریا نادیده گرفت.
در مجموع آنچه تغییرات منفی تراز دریا را در کرانه جنوبی کاسپین نگرانکننده کرده، سه مسئله است. نخست، استمرار و شدت کاهش تراز دریا و رسیدن به پایینترین کاهش تراز ثبتشده در سال ۱۳۵۷. از سال ۱۳۷۴ تا کنون تراز آب دریای کاسپین ۱۷۰ تا ۱۹۰ سانتیمتر پایین آماده و میزان کاهش آن به رقم بیشینه ۲۹- در سال ۱۳۵۷ شمسی نزدیک شده است. دومین مسئله، تشدید شرایط گرمایش جهانی و تغییراقلیم بهویژه در یک دهه اخیر است و مسئله سوم، پیشبینیهای موجود در زمینه روند تراز دریای کاسپین است. براساس این پیشبینیها و با توجه به تغییرات آبوهوایی، انتظار میرود تراز آب تا سال ۲۱۰۰ میلادی ۸ تا ۱۴ متر پسروی کند. تحقق این پیشبینی میتواند شرایطی مشابه آنچه ۱۵۰۰ سال پیش رخ داد -که به «پسروی دربند» شهرت یافت و تراز آب دریا تا ۳۷- متر عقبنشینی کرد- ایجاد کند.
آینده چگونه خواهد بود؟
با فرض و تأیید آخرین یافتهها در دریای کاسپین و همچنین گرمایش قابلتوجه، مدلهایی آبوهوایی به ما چه میگویند؟ تغییر سطح آب دریای کاسپین در قرن بیستویکم با استفاده از ۱۵ مدل آبوهوایی پروژه مقایسه متقابل مدل ۶ و سه مسیر اجتماعی-اقتصادی مشترک تخمین زده میشود. افزایش تبخیر پیشبینیشده بهطور قابلتوجهی بیشتر از افزایش بارندگی یکپارچه در حوضه آبریز دریای کاسپین است. درنتیجه، تعادل آب بهطور فزایندهای منفی خواهد شد.
یک تحلیل مدل با بهترین برازش (مدلی که بیشترین تطابق را با دادههای واقعی دارد) که محدودیتهای مهم مدل مربوط به تفکیک مکانی، حساسیت آبوهوایی و مساحت سطح دریای کاسپین را برطرف میکند، نشان میدهد سطح آب دریا ناشی از تغییرات آبوهوایی تا پایان این قرن برای سناریوهای SSP245 و SSP585 بهترتیب حدود هشت متر (محدوده بین مدلها از ۲ تا ۱۵) و ۱۴ متر (محدوده بین مدلها از ۱۱ تا ۲۱) متر کاهش خواهد یافت. (شکل ۴) کاهش سطح آب دریا با این مقادیر منجر به خشکشدن کامل حوضه شمالی کاسپین خواهد شد و اثرات نامطلوبی بر اکوسیستمها، زیرساختهای ساحلی، ناوبری، تنوعزیستی و اقتصاد کل منطقه خواهد داشت.
دریا یا بیابان؟
در مسئله پسروی تراز آب دریای کاسپین و عقبنشینی آن و خطر ایجاد گردوخاک برای سواحل جنوبی آن، یعنی استانهای شمالی، دو مسئله را باید مورد توجه قرار داد. یک، پسروی تراز آب سواحل جنوبی دریای کاسپین که منجر به آزادسازی سطوح ماسهای-نمکی در جوار سکونتگاههای کنار دریا شده است؛ یعنی سواحل داخلی ایران، بیابانهایی محلی که با توجه به عقبنشینی ۱۰۰ تا ۲۰۰ متری فعلی در سواحل هماکنون نیز مستعد ایجاد طوفانهای گردوخاک محلی هستند. بهطورمثال در ساحل انبارسر آستانه اشرفیه برآوردی از تصاویر ماهوارهای نشان میدهد از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۲، خط ساحلی ۲۰۰ متر عقبنشینی کرده است. وجود اشکال انباشت ماسهای و لَندفرمهای فرسایش بادی در منطقه ساحلی بهطورِ ذاتی بیانگر فعالیت باد و ماسه است. بنابراین، با توجه به طول ۹۰۰ کیلومتری ساحل دریای کاسپین، اگر عقبنشینی دریا را با فرض ادامه آن به ۵۰۰ متر درنظر بگیریم، ما یک باند بیابانی فرضی در سواحل شمالی با وسعت ۴۵۰ هزار کیلومترمربعی خواهیم داشت! هرچند تمامی اعداد این محاسبه سرانگشتی فرضی است، آنچه واقعیت انکارناپذیر است، عقبنشینی پیوسته دریای کاسپین و طوفانهای گردوخاکی است که ما را تهدید میکند.
مسئله دیگری که البته اثرات مشخصتر و ابعاد خطرناکتری دارد، پسروی پیوسته دریا در سواحل شمالی، شمالشرقی و شرقی آن است. گزارشهای جدید حاکی از عقبنشینی قابلتوجه تراز آب دریا در قزاقستان است. سیام تیر ۱۴۰۲، سرویس جهانی بیبیسی از اثرات منفی عقبنشینی دریا در سواحل قزاقستان خبر داد. تصاویری که سایت شرکت ملی فناوری فضایی قزاقستان منتشر کرده این روند را تأیید میکند و پردازش تصاویر ماهوارهای نشان از کاهش هفت درصدی بستر دریا در منطقه قزاقستان دارد. سال ۲۰۰۸ حجم آب دریای کاسپین در قزاقستان حدود ۱۱۴ هزار کیلومترمکعب بود، اما درحالِحاضر به کمتر از ۱۰۶ هراز کیلومترمکعب رسیده است. ابعاد این مسئله سبب اعلان هشدار وضعیت فوقالعاده در بندر «آکتاو» قزاقستان شده است.
در مجموع، ادامه عقبنشینی در سواحل شمالی، شمالشرقی، شمالغربی و شرق با توجه به غلبه بادهای شمالی و جهت وزشِ آنها بهسمت سواحل جنوبی دریای کاسپین، احتمال افزایش شدید طوفانهای گردوخاک در منطقه را بالا میبرد و بیشترین با توجه به مسیر سیر و گسیلِ آنها، بیشترین تأثیر آن متوجه کرانههای جنوبی دریای کاسپین و استانهای گلستان، مازندران و گیلان خواهد بود. نمونه بارزِ این اتفاق که هشداری جدی برای ماست، طوفان گردوخاک ۳۰ تا ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ است که شاخص PM10 را در ایستگاه سنجش کیفیت هوا در منجیل را به عدد ۲۴۰۰ رساند.

نظرات بسته شده است، اما بازتاب و پینگ باز است.