معرفی کتاب «دریانوردی ایرانیان» به قلم اسماعیل رائین
بر اساس پژوهش های آکادمیک در تاریخ دریانوردی آریاییان، ایرانیان به دلیل سیاست های ملیتاریستی از زمان داریوش به دریا روی آوردند. از این کهن تر، یادمانی از حضور ایرانیان در دریا وجود ندارد.
برای نخستین بار تاریخ دریانوردی ایرانیان را به دوره کوروش هخامنشی باز می گردد. در ۶۰۰ متری شمال شرقی آرامگاه کوروش، کاخ پذیرایی پاسارگاد قرار دارد. چهار در گاه ساخته شده از سنگ های صیقلی شده که بر روی آنها نقش های متنوعی حجاری گشته اند، تالار این کاخ بار را احاطه می کرده اند، در گاه شرقی کاخ، دارای نقشی کنده کاری شده از اآنس (خدای آب و دریای بابلی ها) است.
تنه و سر پای اآنس (خدای آب و دریای بابلی ها) همانند اآنسان است ولی یک شکل ماهی از سر تا پای او کشیده شده است و مظهر دیگری که سم و پایش مانند گاو می باشد، در پشت سر او نقش شده است. این نقش با این طرح منحصر به فرد در هیچ یک از آثار دوران هخامنشی دیده نشده است و در نوع خود در خور کمال اهمیت می باشد ولی متاسفانه فقط بخش های زیرین این دو مظهر بر جای مانده است و مابقی آن شکسته است…
نویسنده ابتدا در پیشگفتاری تقریباً طولانی تلاش کرده است با اشاره به روایتهایی مذهبی و ادبی و تاریخی کلیاتی را درخصوص دریا و دریانوردی بیان کند. از اینکه، آوردهاند، نخستین کشتی زمین را نوح پیامبر ساخت تا تبار آدمی و هر جنبندهی دیگری حفظ شود و تا به امروز که با اهداف گوناگون استعماری، نظامی، اقتصادی یا علمی و فرهنگی از آن سود میجویند، همچنان از جایگاه والایی در زندگی بشر برخوردار است.
از مباحث جالبتوجهی که نویسنده در سخن آغازینش مطرح میکند؛ ذکر دو نگرش متضاد در تاریخ و اندیشهی ایرانیان است که ضمن دارابودن از دریانوردیای قدرتمند در ادوار پیش از اسلام، بههیچوجه، شاعران و عالمان فارسیگوی در آثار خود به دریا و دریانوردی روی خوش نشان ندادهاند. او از وحشت زکریای رازی و انوری و جامی از آب میگوید و مثالهایی میآورد که خداوندان زبان فارسی، مولانا و سعدی و حافظ، کنار را بر دریا ترجیح میدهند. مانند داستان معروف نحوی و کشتیبان که در بیان مولوی دریا برابر با نیستی و مرگ است: «آب دریا مرده را بر سر نهد؛ ور بود زنده ز دریا کی رهد».
مؤلف ضمن ابراز تأسف از بیاعتنایی پژوهشگران ایرانی به تاریخ دریانوردی ایران، نگرش منفی اهل علم و ادب را به دریا و کشتی میپذیرد؛ اما معتقد است تأکید صرف بر این موضوع و فراموشی پیشگامی ایرانیان در فرهنگ و صنعت دریانوردی شایسته نیست. به اعتقاد او این سبک نگارش که ایرانیان در فنون دریایی بیمهارتاند یا از دریا فراریاند و از آن وحشت دارند، متأثر از نگرش مورخان متعصب یونانی و رومی و عرب یا تاریخنگاری دولتهای استعماری بوده است. همچنین، ازمیانرفتن اسناد و مدارکی که قدرت دریایی ایران را نشان میداد، درپی هجوم بیگانگان و پذیرش زبان عربی ازسوی ایرانیان و معربساختن فرهنگ واژگان و اصطلاحات دریانوردی ایرانی، موجب شد؛ آنچنان که شایسته است در ایران به گذشتهی این فن و نگارش تاریخ آن عنایت نشود.
برایناساس، اهمیت این صنعت حیاتی، شکوه گذشتهی دریانوردی ایران و نبود کتابی در تاریخ آن یا رواج روایتهای مغرضانه در تاریخ دریایی ایران ، باوجود سختیهای بسیار، رائین را در طی «یک ربع قرن» به نگارش اثری مصمم ساخت که بهگفتهی او با استناد به اسناد و آثار تاریخی شرق و غرب انجام شده است.او در ادامه دیباچهی اثرش با یادکردن از مهمترین منابعی که از آنان بهرهمند شده است مثل؛ تألیفات هادی حسن، گابریل فران، مارتین هارتمن، عباس اقبال، فریدون آدمیت، همچنین اسناد سیاسیای که به لطف و همراهی کسانی بهنام باگالی در انگلستان یا اردشیر زاهدی، وزیر امور خارجه، در ایران دیده است و همینطور ترجمهی متونی از زبانهای انگلیسی و فرانسوی، بخشی از کوشش خویش را بهمنظور نگارش این کتاب نشان میدهد. ضمن آن گلایه و تأسف خود را نیز بیان میکند؛ از اینکه اجازه نداشته یا نتوانسته است برخی منابع یا اسناد را در انگلستان یا ایران ببیند.
رائین در خاتمهی پیشگفتارش که به تاریخ خرداد ۱۳۵۰ نگاشته است، از علیاصغر افراسیابی، هوشنگ نظام، محسن باقرزاده که هرکدام بهنوعی او را در نوشتن اثر یاری رساندهاند و بهطور خاص از پدرش که خود از اهالی دریا و جنوب کشور بوده و با برخی نکات و خاطرات نویسنده را در بهقلمآوردن دریانوردی ایرانیان همراهی کرده است، بسیار قدردانی میکند.
جلد اول: از دورانهای افسانهای تا ظهور اسلام
اول)دورانهای افسانهای
نویسنده در فصل ابتدایی کتاب باتکیهبر متون حوزهی افسانه و اسطوره، تاریخ دریایی ایران را در عصر پیشدادی و کیانی بررسی میکند. او شرح مفصلی از کشتیرانی جمشید، ضحاک و سپهسالارش گرشاسب نگاشته است و بیش از همه در توصیف آن به شاهنامهی فردوسی و گرشاسبنامهی علیبن احمد اسدی نظر داشته است. در ادامه ماجراجویی شخصیتهای عصر کیانی؛ چون کیکاووس و رستم و افراسیاب را بیان کرده است. هندوستان و هاماوران، که احتمالاً یمن کنونی است، ازجمله دورترین مرزهای آبی است که ایرانیان بدان راه یافتهاند. رائین ضمن توضیحاتی از برخی ویژگیهای ظاهری کشتیها به اشتباهات جغرافیایی اسطورهنویسان در ذکر موقعیت سواحل اشاره دارد. خمسهی نظامی و دارابنامه محمد بیغمی دو اثر مهم دیگری است که نویسنده با رجوع به آنها تاریخ دریانوردی ایرانی را به روزگار افسانهای بررسی کرده است.
دوم) خلیجفارس، زادگاه تاریخ
نویسنده ابتدا کوشیده است شرحی دقیق با جزئیاتی فراوان، از موقعیت جغرافیایی، سابقهی تاریخی و اهمیت نظامی و اقتصادی این منطقه بنویسد؛ زیرا خلیجفارس نهفقط زادگاه تاریخ بلکه زادگاه دریانوردی نیز بوده است. ازنظر رائین زادگاه دریانوردی است؛ چون فینیقیان، که از آنان همواره در مقام یکی از نخستین اقوام دریانورد یاد میشود، از این دیار برخاستهاند. او با نامبردن از بنادر و جزایر مختلف حاشیهی خلیجفارس، سعی کرده است، علل و دلایل اقتصادی، سیاسی یا طبیعی آبادانی یا متروکشدن شهرهای بندری و جزایر را در ادوار مختلف بیان کند؛ مثل رونق بنادر شمال شرقی در دورهی صفویه یا پویایی نواحی مرکزی در عصر قاجاریه.
سوم) دریانوردی هخامنشیان
پس از اشاراتی به نشانههای دریانوردی پیش از هخامنشی، دریانوردی سلسلهی اخیر را بررسی میکند. بهنظر رائین تسامح هخامنشیان با اقوام دریانوردی که جزیی از قلمرو هخامنشی بودند، منجر به آغاز دورانی شد که عصر زرین دریانوردی ایرانیان است. در این دوره انگیزههای نظامی، سیاسی و اقتصادی در تمایل ایرانیان به کشتیرانی نقش مهمی داشته است. ذکر مفصلی از اکتشافات دریایی در عصر داریوش بزرگ و خشایارشا، معرفی انواع کشتیها، جنگهای دریایی ایرانیان و یونانیان، دانش دریایی ایرانیها، راههای دریایی و بنادر مهم دریایی و زندگی دریانوردان شاخص از مهمترین مباحث نویسنده در این فصل است. مختصری از دریانوردی سلوکیان و اشکانیان نیز آمده است.
چهارم) شرایط تجاری شرق قبل از طلوع ساسانی
وضعیت دریانوردی تجاری و بازرگانی در حوزهی خلیجفارس، اقیانوس هند و برخی سواحل آفریقا در عصر یادشده را بین اقوام مختلفی، چون اعراب، سباییها، رومیها و هندیها بررسی کرده است.
پنجم) ساسانیان در دریا
نویسنده در ابتدا بیان میکند که چرا عصر اسکندر و جانشینانش و البته اشکانیان را باید دورهی رکود دریانوردی دانست؛ این دو گروه باوجود برخی تلاشها در حوزهی دریا و دریانوردی هرگز به قدرت دریایی هخامنشیان یا ساسانیان نرسیدند. او با توضیحاتی مفصل از اقدامات دریایی شاهان ساسانی، شرح میدهد که چگونه ساسانیان موفق شدند دومین عصر درخشان را در تاریخ دریانوردی ایران رقم بزنند. از سواحل جنوبی خلیجفارس و دریای سرخ تا سواحل چین و هند ایرانیان دریانورد نفوذ داشتند. دریانورد این عصر اساساً بازرگان بوده است.
ششم) دریانوردی ایرانیان در دوران اسلامی
با شروع فتوحات اسلامی اعراب، گسترهی وسیعی از راههای آبی زیر سلطهی خلفای مسلمان قرار گرفت. اعراب مسلمان با کمک دریانوردان ایرانی، در عصر عمربن خطاب و به رهبری معاویه نخستین تلاشهای خود را بهمنظور توسعهی دریانوردی مسلمانان آغاز کردند. دریانوردی اسلامی در ابتدای امر چیزی جز ادامهی دریانوردی ایرانیان نبود. در این فصل نیز مهمترین راهها و حوادث دریایی در عصر مذکور – یعنی نخستین سالهای ظهور اسلام – بیان میشود.
هفتم) کشتیرانی ایران از قرن دهم تا شانزدهم میلادی
ازدیدگاه رائین دریانوردی ایرانی همچنان به پویایی خود ادامه میداد؛ اما اینبار در جایگاه دریانوردی عربی و اسلامی بود و ایرانیان برترین دریانوردان مسلم بودند. به اعتقاد او با شروع حکومت متوکل عباسی که اندکاندک این خاندان رو به ضعف نهاد؛ دقت و توجه ایرانیان نیز به دریا و کشتی کمتر شد؛ زیرا با انحطاط دستگاه خلافت فرصت مناسبی به ایرانیها دست داد که بهقصد بازیابی قدرت و استقلال خویش بکوشند. شرحی مفصل از راههای دریایی و کالاهای معمول در تجارت دریایی طی سدههای یادشده اصلیترین مبحث فصل هفتم است.
هشتم)رهنامه، رهبانان، دریاپیمایان
بحث راهنامکها یا راهنامهها که از زمان ساسانیان در علم و فرهنگ دریایی متداول شده بود در این فصل طرح میشود، همچنین بررسی زندگی معروفترین نویسندگان راهنامهها، چون محمدبن شاذان، سهلبن ابان و لیثبن کهلان، ابنماجدِ دریانورد و محقق و خاندانهای دریانورد، چون بابشاد و مردانشاه و دیگر دریانوردان که اغلب از اهالی سیراف بودند، موضوع اصلی این فصل است.
نهم) دانستنیها و فنون دریایی
در آخرین بخش از جلد اول، پس از تعریفی از دانش دریایی، انواع دانش و علوم و فنون و اصطلاحات و لغات دریایی رایج در بین ایرانیان بررسی شده است. موضوع فانوسهای دریایی، قطبنما، نقشههای جغرافیایی، بادهای موسمی و نابهنگام و سکههای دریایی ازجملهی این علوم و دانشها هستند.
جلد دوم: دریانوردی ایرانیان از عصر استعمار تا امروز
دهم) عصر استعمار
نویسنده در فصل اول از جلد دوم پس از آوردن نوشتهای مختصر و البته ادیبانه از دریابان شهید «غلامعلی بایندر» در ستایش ایران و آب و خاک این دیار، مروری کوتاه بر فصلهای پیش دارد. او سپس کوشیده است به این دو سؤال پاسخ گوید که چرا و چگونه استعمارگران غربی به مشرقزمین یا دقیقتر به حوزهی خلیجفارس نفوذ کردند. ورود پرتغالیها و انگلیسیها و هلندیها در سدههای ۱۶ و ۱۷م به سواحل جنوبی ایران، رویارویی هریک از آنان با حکومتهای محلی و قدرت مرکزی، که در دست شاهان صفوی بود، بهتفصیل در دهمین بخش تحلیل و بررسی شده است. بهنظر رائین حضور دریانوردان قدری چون اروپاییان در آبهای خلیجفارس، انگیزهای شد که صفویان به فکر احیای دریانوردی بیفتند.
یازدهم) نیروی دریایی نادرشاه
رائین پس از اشارهای مختصر به دوران ضعف صفویه و انحطاط دریانوردی ایرانی، به تلاشهای نادر درحوزهی دریانوردی نظر دارد. نادر با احیای دریانوردی ایرانی ازطریق خرید کشتی از خارجیها چون انگلیسیها یا هلندی، صدور فرمان ساخت کشتی به کارگاههای کشتیسازی در دو بندر سورت هند و بندر کنگ و اقداماتی دیگر، موفق شد نیرومندترین نیروی دریایی ایران را در دورهی اسلامی تأسیس کند. بهاطاعتدرآوردن برخی سران محلی حاشیهی خلیجفارس که بهعلت غفلت قدرت مرکزی درعمل مستقل بودند، از مهمترین انگیزههای او در احیای دریانوردی بود. باوجود تلاشهای نادر علم و دانش دریانوردی ایرانیان بسیار ضعیف بود.
دوازدهم) از افشار تا قاجار
شرحی از کوشش استعمارگران غربی، بهطور خاص انگلیسیها، بخش قابلتوجهی از این بخش را دربر میگیرد. در آستانهی قرن نوزدهم نهتنها انگلیس که قصد داشت با سلطه بر راه آبی خلیجفارس هندوستان را حفظ کند، بلکه ازنگاه روسیه و فرانسه نیز تسلط بر این آبها امری حیاتی شد. نویسنده در کنار ذکر تلاش انگلیسیها در خلیج، اشاره میکند با تقلای روسها طی دو قرارداد گلستان و ترکمانچای نیز دولت اخیر موفق شد امتیازهای چشمگیری در سواحل شمالی ایران یعنی، دریای مازندران به دست آورد. بازهم اشارات متعددی به ضعف و انحطاطا دریایی ایران دارد.
سیزدهم) بردهفروشی و نابودی دریانوردی ایران در خلیجفارس
مطالعهی این فصل بهمنظور دستیابی به اطلاعاتی جامع و مجمل درخصوص تاریخ منع بردهداری در ایران بسیار مفید است. از طرح لغو تجارت دریایی برده در زمان محمدشاه قاجار تا تصویب قانون لغو بردهداری در عصر رضاشاه در این بخش بحث و بررسی شده است.
چهاردهم) سلسلهی قاجاریه و کشتیرانی در خلیجفارس
اسماعیل رائین پس از تأکید چندباره بر ضعف دریانوردی ایران پیش از قاجاریان به روند توجه شاهان این سلسله به موضوع دریا و دریانوردی اشاره میکند. پس از عصر فتحعلیشاه که نمایندگان دولتهای مختلف غربی برای دریافت امتیازات دریایی از دربار او بهشدت باهم رقابت داشتند، دورهی ناصرالدینشاه تا حدودی نیروی دریایی ایران بهبود یافت. نامههای صاحبمنصبان این عصر بهخوبی احساس نیاز و ضرورت احیای کشتیرانی را در بین آنان آشکار میکند. نفوذ بسیار انگلیس و عثمانی در مرزهای جنوبی مملکت و ناتوانی ایران در محافظت و ادارهی مرزهای آبی از مهمترین انگیزهها بود. نتیجه آنکه دو کشتی معروف بهنام پرسپولیس و شوش از آلمان خریداری شد.
ذکر خدمات احمد دریابیگی، حاکم بوشهر، به نیروی دریایی و دریانوردان و استقبال از دولتهایی دیگر در تقویت نیروی دریایی ایران بخشی دیگر از مباحث فصل است. کشتیهای عصر ناصری نتیجهای را که باید درپی نداشت؛ زیرا تأمین هزینههای نگهداری و ادارهی این ناوگان بسیار دشوارتر از خرید خود کشتیها بود. نویسنده همچنین برخلاف فصلهای قبل توجه بیشتری به سواحل مازندران دارد و شرح میدهد که به کدام علل و دلایل انسانی یا طبیعی دریانوردی ایرانی در خزر چندان رونقی نداشت.
پانزدهم) تجدید حیات
ذکر انگیزههای رضاشاه از تأسیس نیروی دریایی نوین که مهمترین آن بحث منطقه ممنوعه بودن خلیجفارس در جامعهی ملل بود، بخشی از نخستین صفحات این فصل است. رضاشاه بهمنظور احیای نیروی دریایی از سال ۱۳۰۶ش با ایتالیا مذاکره کرد و تا سال ۱۳۱۴ش موفق شد چندین هیئت دانشجو به آن کشور اعزام کند. او همچنین با کمک ایتالیاییها شش کشتی موسوم به پلنگ و ببر و شهباز و کرکس و سیمرغ و شاهین برای نیروی دریایی ایران تهیه کرد. رائین ضمن شرحی کامل از تاریخ دریایی ایران در عصر رضاشاه، عملکرد این شاه را بهعلت کنترل قاچاق و صید غیرقانونی مرواید و اخراج انگلیسیها از دو پایگاه هنگام و باسعیدو با رشادت ها و فداکاری های دریابان شهید غلامعلی بایندر مثبت ارزیابی میکند؛ اما از سوم تا پنجم شهریور ۱۳۲۰ش با ورود متفقین و پس از شهادت دریابان غلامعلی بایندر(فرمانده نیروی دریایی ارتش وقت)، نیروی دریایی ایران ضربات مهلکی خورد.
شانزدهم)نیروی دریایی ایران زنده میشود
در این فصل مختصر به برخی تغییرات در نیروی دریایی ایران پس از شهریور ۱۳۲۰ش اشاره شده است. نویسنده ضمن تمجید از پیشرفت دریانوردی مدرن ایران بر ضرورت توجه بیشتر به این امر و نقش آن در توسعهی اقتصادی تأکید میکند.
هفدهم) کتابشناسی خلیجفارس
نویسنده پس از ابراز تأسف از اینکه به مطالعهی تحقیقات روسی و عربی زبان دربارهی خلیجفارس موفق نشده است؛ فهرست مفصلی از منابع فارسی و انگلیسی و فرانسوی و آلمانی را درخصوص تاریخ خلیجفارس نگاشته است.
کتاب دریانوردی ایرانیان در دو جلد، نتیجه سالها تلاش و تحقیق محقق و تاریخ نگار برجسته ایرانی اسماعیل رائین است که به این مهم پرداخته و حق فراموش شده تاریخ دریانوردی ایرانیان را زنده و یادآور شده و آنرا ادا می کند.
تصاویر مستند کتاب دوجلدی «دریانوردی ایرانیان»
تنظیم و تهیه گزارش: سی نیوز
لینک کوتاه: https://seanews.ir/45270
نظرات بسته شده است.