نشست چسبندگی اقتصادی، کلان کریدورها و کریدور توسعه ایران با حضور سید حمزه صفوی، هادوی و علی حسینی و جمعی از پژوهشگران مرکز به میزبانی مرکز پژوهش های توسعه و آینده نگری برگزار شد.
علی هادوی در ابتدای این نشست گفت: در رابطه با مساله کریدورها بایستی در نظر داشته باشیم که این مقوله در تاریخ و تمدن ایران وجود داشته است. اندیشه ایرانی مبتنی بر فرهنگ راه بوده است و بر مساله شهر یا پولیس یونانی بنا نشده است. ایرانراهی یک کلید واژه به عمق تاریخ اندیشه سیاسی ایران است که می بایست بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
هادوی در انتقاد نسبت به برخی از پروژه های ملی در زمینه ریلی و ترانزیتی گفت: هزینه های کشور نباید به سمت اتلاف منابع برود. خط اینچه برون به سمت شاهرود از مسیر آزادشهر می تواند سه میلیون تن بار به ظرفیت ترانزیتی ما اضافه کند.
وی ادامه داد: در تمام طرح های ترانزیتی منطقه ای یک پای آن رژیم اشغالگر قدس است و یا پای دیگر ترکیه. حال آنکه اینها نمی توانند مزیت جغرافیای ایران را داشته باشند.
این پژوهشگر ادامه داد: در بحث ترانزیت باید مشکلات داخلی را مرتفع کنیم و به این سوال پاسخ دهیم چرا مسیر زاهدان به چابهار هنوز نتوانسیتم به ریل دست پیدا کنیم. برنامه کشور برای شرق خزر چیست؟ جایگاه جغرافیای ایران یک محبت است که باید از این امکان به بهترین شکل استفاده کرد.
علی حسنی در ابتدای سخنان خود گفت: ایران به عنوان یک کشور در عرض جغرافیایی و عمق تاریخی همواره حضور فعال داشته است ولی مداومت تاریخی نداشته است، لازم به ذکر است.ما باید توجه ویژه به رابطه مرکز ایران با چهار نقطه جغرافیایی داشته باشیم 1- تهران – مکران، 2- تهران -باب المندب، 3-تهران- قفقاز و 4-تهران- مدیترانه است.
وی در پاسخ به این سوال که چرا باید به سمت مدیترانه حرکت کنیم گفت: ایران در مدیترانه عمق تاریخی دارد. راه آهن شلمچه بصره یکی از وجوبی است که مثلث طلایی تنگه مالاکا، مکران و باب المندب باید مورد توجه باشد.
این پژوهشگر با تشریح سه نشانه امنیت، آزادی و اقتصادی گفت: ایران باید در عمق تاریخی و عرض جغرافیای خود درست حرکت کند تا بتوانیم نفوذ ژئواکونومیک را در منطقه ایجاد کنیم.
حسنی با تشریح دلایل خط راه آهن صلح رژیم صهیونیستی گفت: تلاش دشمن در این است که مدیترانه را به عمان وصل کند.در مقابل اگر ما چابهار را بتوانیم احیا کنیم طراحی دشمن بی ارزش خواهد شد. لذا باید به منطقه شرق خزر نیز توجه شود. با این وجود حرکت چین و هند به سمت مدیترانه می تواند از مسیر ایران عبور کند حرکت اصلی است.
همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند ارتباط تاریخی ما با ارمنستان نباید قطع شود. چین می خواهد به مدیترانه دست پیدا کند لذا ایران می تواند مسیر راه ابریشم نوین باشد، از اینرو چنانچه بتوانیم پنج سال برنامه های خود را اجرا کنیم می توانیم به دست آورد های زیادی دست پیدا کنیم.
وی در تشریح هماهنگی ایران با چین در عرصه اقتصادی کفت: نباید از یاد ببریم که در هر دوستی نوعی دشمنی هم وجود دارد. لذا رابطه ایران و چین باید مبتنی بر الگوی همکاری و رقابت پیش ببریم.
وی در تشریح تهدیدات موجود برای ترانزیت کشور ادامه داد: دالان عرب هم به منظور دور زدن ترانزیت ایران است که توسط هندی ها حرکت می کند. کریدور دالان عرب یک کریدور غذایی – کشاورزی است. لذا ایران باید یک کریدور جدید طراحی و اجرا کند. از این رو نباید از یاد ببریم که مکران علاوه بر مزیت اصلی ما می تواند چشم اسفندیار ایران باشد. اگردرست طراحی نکنیم از مزیت رقابتی خود جا خواهیم ماند. در این بین حلقه های مروارید چین کم کم دارد از دست می رود. لذا پیشنهاد جدی داریم شرق خزر و غرب خزر باید مد نظر ظرفیت ترانزیتی ایران باشد. ما به سادگی می توانیم دو شاخه با چین وارد تعامل اجرایی بشویم.
وی در خصوص طراحی چینی ها در زیر ساخت تجارت گفت: چین سیاست بالا دستیش این است که تجارت را فقط مبتنی بر دریا نداشته باشد. چرا که استراتژیست های چینی بر این باورند که تنگه مالاکا چشم اسفندیار چین است.
وی نزاع اصلی ترانزیتی در منطقه را میان سه کشور ایران، عربستان و ترکیه دانست و گفت: این سه کشور در یک رقابت کریدوری تمام عیار قرار دارند. برخی از سرمایه گذارن بین المللی حاضرند مکران را به یک بندر هوشمند تبدیل کنند. در این بین ترکیه انرژی ندارد بلکه امنیت انرژی را تضمین می کند. ما چون مداومت تاریخی نداشتیم نتوانستیم یک شبکه ارتباطی را ایجاد کنیم. موازنه وحشت در منطقه باید در خدمت توسعه زیر ساختی قرار بگیرد. در این بین برق عراق باید توسط ایران تامین شود. چراکه ایران می تواند به هاب انرژی منطقه تبدیل شود.
وی در پایان ارائه خود خاطر نشان کرد: ایران پس از جنگ اکراین در همین مدت کوتاه مجدد به مزیت تاریخی خود در ترانزیت دست پیدا کرده است. این در حالی است که دشمن تلاش دارد ایران را از معادلات زیر ساختی دنیاحذف کند. لذا باید ضمن درک عمیق از مناسبات تاریخی خود و طراحی یک دیپلماسی اقتصادی اکتیو مسیر های ریلی را در خدمت ترانزیت قرار دهیم و این ریل نیز باید دو خطه باشد. به این معنا که ایران نباید یک ترمینال صرف باشد بلکه باید در خط رفت و برگشت کالا و خدمات قرار داشته باشد. لذا راهی نداریم مگر توسعه زیرساختی و این توسعه زیرساختی باید تبدیل به ایجاد کار شود. جنگ آینده دنیا، جنگ زیر ساختی است.
حمزه صفوی با بیان اینکه “من اگر مسئولیتی در کشور داشتم شب ها خوابم نمیبرد” گفت: در زمینه ترانزیت یک مغز منفصل نیاز داریم تا در بخش های دور و نزدیک بتوانیم به یک وحدت رویه برسیم. ما چرا به استراتژی واحد در زمینه ترانزیت نمی رسیم؟
وی ادامه داد: ما همان پول محدود نداشته برای سرمایه گذاری را هم نمی توانیم درست هزینه کنیم؟ به گونه ای دچار اعوجاج استراتژی هستیم. متاسفانه با وجود درس آموخته های خطا ها و ناهماهنگی های دوره پهلوی اول در توسعه ایران کماکان در بخش ترانزیت داریم همان اشتباهات را مرتکب می شویم. لذا بر این باورم وضعیت موجود را باید درست بفهمیم. هماهنگی نهاد های متداخل بسیار خطرناک است.
صفوی در حوزه ترانزیت باید همه فعالیت ها به هم وصل شود. لایه های متنوع باید به یکدیگر وصل و به صورت شبکه ای کار پیش برود. لذا با مرکز پژوهش ها می توانیم به فهم مشترک ساختاری دست پیدا کنیم و باید توجه ویژه ای به اطراف داشته باشیم.
نظرات بسته شده است.