نتیجه واقعی کردن قیمتها در شرایط فعلی، تشدید فقر عمومی است

 

عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران گفت: درست است که شاخصها و ارقام اقتصادی را با نرخ دلار محاسبه می‌کنند، ولی خود این موضوع که آن دلار واقعا چقدر ارزش دارد بی ضابطه است.

به گزارش سی نیوز به نقل از خبرگزاری تسنیم، حسن سبحانی، عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران، صبح امروز در نشست «یارانه پنهان» اظهار داشت: «در خصوص واژه یارانه پنهان می‌توان یک بحث اقتصادی سیاسی مطرح کرد، ما می‌بینیم که تعریف این واژه به این صورت است که قیمت‌های حامل‌های انرژی را به دلار حساب می‌کنند و بعد با یک محاسبه معادل‌های ریالی و مابه التفاوت آن را یارانه پنهان نامیدند. صرفاً هم بحث نظری و کارشناسی در میان نیست، بلکه با قانون‌گذاری به آن رسمیت بخشیده شده است.»

«پیرامون این موضوع ما شاهد هستیم که گزارش تفریغ دیوان محاسبات برای بودجه سال 1399 رسماً 1600 هزار میلیارد تومان تحت عنوان یارانه پنهان در اسناد ثبت شده و موجود است و دولت از این بابت بدهکار است. به عبارت دیگر این موضوع همان است که امکان عملیاتی شدن ندارد یعنی ارقام که چندبرابر بودجه عمومی دولت است و امکانش نیست که دولت آنها را تسویه کند. از نظر اقتصادی میتوان تاکید کرد که این مورد را اصلا میتوان یارانه نام برد یا خیر؟ با استفاده از همان تعریفی که برای یارانه وجود داره میشود گفت که دولت به اقشاری از مردم و یا شرکت‌های متعلق به خودش به هر دلیلی یک مبالغی را بپردازد به آن یارانه می‌گویند که ما هم میتوانیم بر روی همین تعریف اتفاق حاصل بکنیم.»

«برای مثال شرکت‌های حامل انرژی در حقیقت در بودجه‌هایشان نشان نمیدهند که دولت کمکی به آنها کرده است و ستون مربوطه به این آمار عدد صفر را نشان می‌دهد و درنهایت دولت به این شرکت‌ها یارانه‌ای نمی‌دهد. البته شرکتی مانند شرکت ملی نفت در مقام مادر مطابق بودجه سال 1400 یه مبالغی را تحت عنوان مالیات و سود سهام به بودجه عمومی دولت میدهد که این پرداخت‌ها خلاف تصور یارانه برای شرکت‌هاست بلکه در اینجا شرکت است که به دولت یارانه پرداخت کرده است.»

وی با تاکید بر اینکه بازار یک نهاد اجتماعی تابع قاعده، ضوابط و مقررات است و عمل بازاری به معنای عمل براساس قواعد است. در حقیقت رقابت برای بازار وجه ثانویه آن است و جنبه اصلی بازار این است که بازار انتخاب‌های آزاد را هماهنگ می‌کند، گفت: «نکته‌ای که قابل توجه است این است که آیا ما بازر ارز داریم یا نداریم؟ ما در ایران از بازار اقتصاد مناسبی برخوردار نیستیم که اصلا به بازاری بنام بازار ارز بخواهیم برسیم. مجموعه‌ای که عرضه و تقاضایش آزاد نیست و دچار تحریم است و نظارت‌های کامل و صحیحی در آن صورت نمی گیرد اصلا بازار نامیده نمی‌شود»

وی افزود: «درست است که شاخصها و ارقام اقتصادی را با دلار محاسبه می‌کنند، ولی خود این موضوع که آن دلار چقدر ارزش دارد بی ضابطه است.»

عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران تصریح کرد: «از نظر اقتصاد سیاسی این که دولت چطور تصمیمات اقتصادی میگیرد مورد اهمیت است. ما از لحاظ اقتصاد سیاسی کشور را به گونه‌ای اداره کردیم که نرخ رشد اقتصادی را نداریم یا در بلند مدت ناچیز است، بالای 20 درصد هم سالیانه تورم داریم و بیکاری بلند مدتمان هم 12 درصد است و این جامعه را به سمت فقر سوق می‌دهد و دولت هم تاکنون به گونه‌ای اداره شده است که هزینه‌هایش از درآمد آن بیشتر است.»

سبحانی اضافه کرد: «ما پروژه‌هایی را تامین مالی کردیم که زمینه ساز یا بهانه‌های تحریم شده است لذا درآمد نفتی ما نوسان دارد و هزینه ها هم موجود است. در یک همچین وضعیتی که اقتصاد سیاسی این جامعه دست به هرکاری میزند که به نحوی امروزمان را بگذرونیم یعنی بحث مدیریت اقتصاد ملی وجود ندارد بلکه دولت مدیریت اقتصادی خودش را داشته است و از اقتصاددانان لیبرالیسم روش پشتیبانی میکنند و به کمک یک بخش خصوصی که سبک آن تجارتی است حمایت عملیاتی انجام میدهند.»

وی با بیان اینکه آن چه مسلم است این است که به هر حال بازارها در تعادلی عمومی با همدیگر باید کار کنند، نمی‌شود بازارهای مجرد و انتزاعی درست کرد. نادیده گرفتن سیستم و پرداختن به یک بخش درست نیست؛ منتهی می‌توان همین موضوع را بهانه ای کرد و بگویم از این فرصت استفاده ای بشود، اگر سیاست گذاران کشور به طریقی از شیوه های مختلف از جمله این جلسه بتوانند به این نکته برسند که راه آمده احتیاج به تجدید نظر دارد، این دستاورد مهمی است.

وی افزود: «ما بیش از ٣٢ سال یعنی عمر 4 دولتی که هر کدام ٨ سال بودند، به آن صورتی که در اقتصاد سیاسی عرض کردم نقش آفرینی کردیم؛ سیاست هایی که موجب فلاکت و فقر ده ها میلیون انسان شریفی شد که شخصیتشان درگیر و دار فقر نابود شد.»

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در خصوص اصلاح تصمیم گیری های اقتصاد سیاسی اذعان داشت:«ما خودمان عامل این فقریم، می‌خواهیم قیمت ها را واقعی کنیم باز توجه نمی‌کنیم که در اقتصاد اصلا معنا ندارد، واقعی کردن، بازار می‌خواهد، نهاد می‌خواهد، یعنی مردم را به فقر کشاندیم و حالا همان فقر را دلیلی برای عملیات بعدی در اقتصاد سیاسی کردیم‌؛ ازجمله افزایش قیمت کالاها، قیمت کالاهایی را افزایش می‌دهیم که دیگران بخاطر تحریم از ما نمی‌خرند یا اگر می‌خرند پولش را نمیتوانیم به دست بیاوریم؛ یعنی آن چه که دیگران نمی‌خرند که درآمد دولت را تأمین کنیم به صاحبان اصلی اش به قیمت بالاتری عرضه میکنیم چون انحصار داریم.»

سبحانی در خاتمه گفت: «اگر کسانی به دلیل استیصال یا هر چیز دیگری اعتراض کنند در مسلخ این اقتصاد سیاسی ذبح می‌شوند. سیاست گذار هوشمند انگیزه های اعتراض عمده ای از گرفتاران را باید در مبادی تصمیم گیری های اقتصاد سیاسی بجوید و آن را اصلاح کند.»

ممکن است شما دوست داشته باشید

نظرات بسته شده است.