یک تفاوت فرهنگی بین شرکت های حمل و نقل بین المللی غیر ایرانی با ایرانی

به گزارش سی نیوز ، پایگاه خبری صنعت حمل و نقل بین المللی و گردشگری ایران چهارراه درباره  تفاوت فرهنگی بین شرکت های حمل و نقل بین المللی غیر ایرانی با ایرانی یادداشت قابل تاملی نوشته است :

نزدیک به 5 سالی می شود که دفتراصلی پایگاه خبری صنعت حمل و نقل بین المللی و گردشگری ایران چهارراه را از ایران به آمریکا در شهر دالاس منتقل کردم. در این فاصله تیم ایرانی که برای این تارنما کار می کرد، بجز دو نفر تقریبن از فهرست خارج شدند و بجای آنها ایرانیان نسل دو یا مهاجر در خارج از کشورشروع به همکاری با بنده نمودند که واقعن نوع کارکرد و دید بلند آنها به هدف بلند مدت این پایگاه و همچنین تلاش بی وقفه آنها اصلن قابل مقایسه با تیم ایرانی داخل ایرانم نبوده و نیست.

اینجا همگی برای یک کشوری که از آن دور هستند و برخی فقط از والدین تعریف شنیده اند کار می کنند و بنده تاکنون حتا یک ریال برای این مهر به دوستان نپرداختم و هر کدام در صنعت حمل مشغول هستند و روزانه یک ساعت و نیم از راه دور در کشورهای خودشان برای این تارنما وقت می گذارند و ماحصل این است که در برابر شماست و امید که تاکنون روسفید بوده باشیم.

تمامی هزینه های تارنما از توسعه و نگهداری و.. را با کارکرد شخص خودم یا همین دوستان خارج نشین تأمین کردیم تا اینکه از سال سوم به بعد، که در حال کار بر روی افزایش رتبه تارنما در اینترنت بودیم و با مشاوره تیم بسیار خوب گوگل به نقطه های خوبی رسیدیم، تلفن دفترزنگ خورد و رابرت (رابرت نیلسون یک ایرانی نسل سوم است و مسئول ساماندهی تبلیغات تارنمای ایران چهارراه) گوشی را برداشت و من ناخودآگاه به صحبتش گوش دادم.

فهمیدم از یک شرکت کشتیرانی به نام هامبورگ سود تماس گرفته بودند و خواستار تبلیغ در تارنمای ما شده بودند و تعرفه خواستند. تعرفه ها آماده شده بود و برای من عجیب بود که چرا آنها با ما تماس گرفتند؟!! این همه نشریات و تارنماهای ( وب سایت های) حمل و نقل قدرتمندتر و به زبان انگلیسی در دنیا هست برای چه ما؟

گرچه نیوشا و رابرت ( نیوشا پارسا مسئول تدارک روزنامه الکترونیکی هست که در سال بعد به خدمات ما افزوده می گردد و در حال تهیه میزبان مناسب و طراحی و جانمایی در آن است) پیشتر به من گفته بودند شما تارنما را، راه بیاندازید، غربی ها خواهند آمد و تبلیغ خواهند داد. اما واقعن برای چه؟ چرا یک شرکت آمریکایی، سوئدی، آلمانی یا کره ای باید بیاید و درتارنمای فارسی زبان ما تبلیغ دهد؟ شرکتی مانند FedEx آمریکا که روابطی با ایران ندارد دلیل تبلیغ دادنش چیست در حالیکه شرکتهای ایرانی اصلن بود و نبود یک یا چندر سانه برایشان فرقی نمی کند؟

این نکته برای من همیشه جای پرسش داشت که در کشور خودمان ایران، شما باید صدتا نامه بزنید به شرکت های حمل و نقل ایرانی، که دوست عزیز مایل هستید در تارنمای ما تبلیغ دهید و تازه مدیرکل شرکت حمل و نقل بین المللی زنگ می زد و می گفت قیمت تند است و مگر دارید چیکار می کنید؟ یک سری خبر می گذارید که همه جا هست دیگر!!!! بعدش هم با کلی ببر و بیار تبلیغی با مبلغی که حامی کننده باشد حاصل نمی شد.

نکته مهم این بود که در ایران ما می بایست زنگ می زدیم و درخواست درج آگهی می کردیم در اینجا مدیران تبلیغات شرکت های زنگ می زدند و خواستار تقویم تبلیغاتی ما می شدند!!! چرا اینکار را می کردند؟ دلیلش واقعن چه بود؟ مگر تبلیغات از دیدگاه بیشتر شرکت های ایرانی، پول دور ریختن نبود؟ مگر تبلیغ می کردند نباید فردا دستکم 5 برابر پول تبلیغ، مشتری می آمد  و در شرکت را می کند و محموله می داد به شرکتی که تبلیغ داده است و خوب وقتی نمی آمد یعنی آن خبرگزاری، نشریه یا تارنما دروغگو و کلاهبردار نبود؟

شاید فکر کنید که وضعیت شرکتهای بزرگ چند ملیتی را نباید با شرکت های ایرانی مقایسه کرد، در صورتیکه خیر، باوربفرمایید برخی از این شرکت ها تولید کننده مواردی مثل لیفتراک یا کشنده های بندرگاه های آمریکا بودندکه اصلن با ایران مراوده نداشته و ندارند پس دلیلش چیست؟

از رابرت و نیوشا پرسیدم و هر دو نفرچون در آمریکا بزرگ شده اند و درس خوانده اند گفتند: فرهنگی در بین شرکت های غربی هست و آن اینکه باید همیشه تو مطرح باشی. یعنی اگر به خدمات خودت اطمینان داری باید در همه بازارها تو را بشناسند و بشوی مثالی برای همه و این یعنی تبلیغ تو همیشه هست و مدام برای سرویس خوب تو را الگو می دانند و برای سرویس بد نیز بهانه ای دارند که شرکتشان مثل شرکت شما نیست پس درواقع ناخواسته شما را تبلیغ می کنند.( مثل ما که هر مشکلی تو ایران می خوردیم می گفتیم ایران است، سوئیس که نیست و ناخواسته تبلیغ سوئیس رو می کردیم).

هر دو نفر دقیقن درست می گفتند. به یاد داشتم در ایران همگان DHL  یا TNT را می شناختند اما همگی باور داشتند که سرویس FedEx و UPS در قاره آمریکا و شمال اروپا خیلی قویتر از DHL  یا TNT است. دلیلش چه بود؟ بله تبلیغات حتا برای بازار ایران.

نیوشا می گوید این شرکت های حمل و نقل سیاسی نیستند، تابع قانون هستند ولی سیاسی نیستند ، از این روی آنها بر این باورند که سیاست هرگز ثابت نیست و بنا بر منافع اقتصادی تغییر می کند و شاید روزی آنها بتوانند وارد بازار ایران بشوند، پس نباید وقت را از دست داد و از الان باید برای مخاطب ایرانی نام و برند شرکت را جا انداخت.

اما نکته فراتر از اینها بود.وقتی معاون تبلیغات شرکت CMA CGM آمریکا در دفتر حاضر شدند و در یک گفتگوی خودمانی سر صحبت را با ایشان باز کردم به نکات درخوری اشاره کرد.

فرهنگ جالبی در بین این دسته از شرکت های جاری است. او می گفت ما دو گروه دسته بندی تبلیغات داریم و هر سال بنا بر اولویت بندی که مدیران تبلیغات برنامه ریزی می کنند، در دو محل اقدام به معرفی خود می کنیم. بخش بازاریابی به ما اعلام می کند که قصد دارد بازاری را مورد هدف قرار دهد، بعنوان نمونه بازار داد و ستد تجهیزات نفتی و آنگاه ما نشریات و تارنماها و تبلیغاتی که در پیش دیدگاه شرکت های نفتی است را برنامه ریزی کرده و به سمت آنها حرکت می کنیم.

اما در مورد تبلیغ در نشریه ها و تارنماهای مرتبط با حمل و نقل بین المللی، امر دیگری مسبب حرکت آنهاست. از نگاه من تریبت شده در بازار حمل و نقل ایرانی، معنی ندارد که یک شرکت حمل و نقل در یک نشریه یا تارنما( وب سایت) حمل و نقل تبلیغ بدهد که یک سری شرکت حمل و نقل دیگر که رقیب او هستند او را ببینند؟ که چی بشود؟

اما نظر معاون تبلیغات CMA CGM مرا به فکر فرو برد. او گفت شماها زبان گویای ما هستید.شما مانند روابط عمومی ما هستید در سرتاسر گیتی و اتفاق های خوب و بد ما حتا اگر هنوز ما در اتاق فکر برایش تصمیم نگرفته باشیم با پخش شدن توسط شما به زبان های گوناگون علاوه بر تبلیغ برای ما، سبب هم اندیشی هزاران اندیشه می شود تا مشکل ما حل شده یا کارکرد خوب ما سبب تشویق گردد،از این روی ما باید همیشه نشریات و تارنماها حمل و نقل را زنده نگه داریم و بسته شدن یک تارنما یا نشریه برابر است از بین رفتن چندین درصد از سهم بازار حمل و نقل از سهم رسانه ای در دنیا.

نگاهی متفاوت و تفاوت فرهنگی بسیار زیاد بین مدیران شرکت های غربی و برخی شرکت های شرقی و مدیران شرکت های ایران حاکم است و در اینجا بود که به یاد آوردم روزگاری برای همیاری برای نشریه ای و تارنمایی در حمل و نقل به مدیرانی در ایران رو می انداختم، با حالت خاصی می فرمودند: این نشریه یا تارنما بازخورد اقتصادی برای ما ندارد!!! تازه از آبونمان نشریه نیز گله مند بودند!!!

نوشتار قصد توهین یا جسارت به هیچ مدیر موفق حمل و نقلی را ندارد، فقط کمی نقد عریان است از نوع نگرش های متفاوت در دو سوی دنیا در مورد نشریات و تارنماها و حامی انها بودن ، در حالیکه در غرب روز به روز نشریات موفق و وب سایت های حمایت شده با افزودن سرویس های اطلاع رسانی و خدمات مدیریتی و عملیاتی سبب تسهیل کار شرکت های غربی می شوند، برخی مدیران شرکت های باربری و حمل و نقل ما، تبلیغات را در حد تکرار مدام یک پست تبلیغاتی ثابت در فضاهایی مثل تلگرام و واتزآپ و گاه فیس بوک و… می پندارند و جالب آنکه داشتن گروه یا کانال را موفقیت می دانند.

بهرسوی، امروز اگر تارنمای ایران چهارراه سرپاست، بیگمان مدیون بسیاری از شرکت های حمل و نقل ایرانی نیست ( در کمال تأسف)، بلکه مدیون شرکت های حمل و نقل غربی که رقیبان قدرتمند شرکت های ایرانی هستند می باشد و البته نیروهای نیکویی که بی هیچ چشم داشتی فقط سعی می کنند فضایی را در حمل و نقل کشور ایجاد کنند تا مدیران شرکت های حمل و نقل تفاوت رشد صنعت خبر و ابزار حمایتی در تارنماها حمل و نقل را لمس کرده و این قافله از رشد جهانی بازنماند و با مدیریت صحیح و علمی مدیران به سمت رشد پیش رود.

در پایان بیافزایم نوشتار را نه برای درخواست آگهی و تبلیغ و … از شما بزرگواران نگاشتم، بلکه گفتم شاید تلنگری باشد که سایر تارنماها و نشریات و همکاران ما که در ایران در زیر فشارهای سنگین هزینه ای هستند را دریابید، زیرا تارنمای ایران چهارراه بدون هرگونه حمایتی نیز به کارکردش ادامه می دهد و سیاست های خودش را بر اساس برنامه تدوین شده 8 ساله اش پیش می برد.

تهیه کننده گزارش: کاوش ساعی
ممکن است شما دوست داشته باشید

نظرات بسته شده است.