چرخه بنادر کشور از دیرزمان مکانیزم و ساختاری دولتی داشته است. بخشی از آن، به فرایندی مرتبط میشد که نیازهای اساسی مردم را منوط به این چرخه میدانست. بخش دیگر، نگاه امنیت اجتماعی و اقتصادی را از طریق این چرخه تامین میکرد. اما در سالهای گذشته، به تدریج سپهر اجتماعی و اقتصادی کشور به تبعه تحولات جهانی دستخوش تغییراتی شده است که اگرچه چندان وسیع و گسترده و عمیق نیست اما به تدریج آغاز یک جریان عمیق اقتصادی در آن ملاحظه شده است.
واگذاری بنادر خصوصی یکی از همان گامهاست که در سالهای آغازین دهه هشتاد کلید خورد و آرام آرام راه خود را پیدا کرد. بندر فریدون کنار نخستین واگذاری این نوع بنادر بود که با مشکلات بسیاری مواجه شد. اما پشتکار و پایمردی مدیران این بندر، باعث شد با وجود موانع و مصایب موجود همچنان فعالیت خود را ادامه دهد. متنی که که میخوانید گفت و گوی مانا با بهروز احمدی مدیر بندر فریدون کنار است که درباره این بندر و فراز و فرودهای آن در این چند سال سخن گفتهاست:
در سالهای اخیر دولت موقعیتی را در اختیار بخشخصوصی قرار داده که تجربه جدیدی در حمل و نقل دریایی بود. بنادر خصوصی یکی از این موقعیتهاست. این گونه فعالیتها امیدهایی برای حرکتهای آزادانهتر بخشخصوصی در اقتصاد بالاخص بخش بنادر و کشتیرانی فراهم کرده تا شاید در آینده گرههای پیچیده اقتصادی با آن باز شود. یکی از این بنادر خصوصی، بندر فریدون کنار بود. جنابعالی به عنوان مدیریت این بندر، تا چه حد در بخش خصوصی آزادی عمل دارید؟ آیا به اهداف اولیه خودتان نزدیک شده اید؟
وقتی صحبت از بخشخصوصی و خصوصی سازی میکنیم در ابتدای امر باید فرهنگ آن را هم جاری کنیم. سازمان بنادر، بنادری را در اختیار بخش خصوصی گذاشته که در آن ساخت و ساز کنند. براساس تعریف اولیه، حاکمیت ورود و خروج کالا با سازمان بنادر و ارگانهای ذیربط است، ما در قسمت ساخت ترمینالها و بازاریابی به صورت خصوصی عمل میکنیم. این امر ایرادی که ندارد هیچ بلکه بسیار هم خوب است. وقتی بخش خصوصی فعالیت می کند باید به اهدافش برسد، اگر این اهداف با دیگر بنادر که دولتی هستند همخوانی نداشته باشد به این معنی که بنادر دولتی یک قدم از بنادر خصوصی عقب بمانند و این باعث توبیخ آنها شود، چه اتفاقی میافتد؟ اتفاقی که در حال حاضر در بندر فریدون کنار میافتد، هر روز به هر بهانهای جلوی کار را میگیرند. پیشنهاد ما به بنادر خصوصی این است که سازمان بنادر یک بخش مستقل و مخصوص را در ادارات ایجاد کند. اگر در نوشهر و فریدون کنار که دو بندر وجود دارد، به بندر نوشهر گفته شود که ناظر بندر فریدون کنار باشد، مطمئن باشید به دلیل رقابتی که وجود دارد کار با مشکل مواجه میشود. به نظر بنده باید به این صورت باشد که همه بنادر خصوصی به صورت گروهی زیر مجموعه یک سازمان مستقل عمل کنند، هم اداره کل راحتتر است و هم بخش خصوصی مشکلاتش را به سهولت حل میکند. اگر از بخش خصوصی این انتظار را داریم که کار آفرینی بکند، بیکاران منطقه را جذب کند، پس باید پشتیبان داشته باشد و از طرف سازمانی که با آن کار میکند آسوده خاطر باشد به این صورت میتواند قدمهای فراتری را بردارد.
به نظر شما تاسیس یک سازمان مجزا نقض غرض نیست؟
منظور بنده ایجاد ادارهای در زیرمجموعه سازمان کل است. اما مختص به بخش خصوصی باشد که بتواند فقط این نوع فعالیتهای را نظارت کند.
به تعبیری میخواهید بگویید سازمان بنادر حداقل با شکل دادن یک اداره ویژه میتواند این تعداد بخش خصوصی را به درستی مدیریت کند؟
بله، حداقل این کار را میتواند بکند. توجه بفرمایید با بحرانهای اقتصادی که پشت سرگذاشتهایم بخش خصوصی از داشته خودش خرج میکند اما بخش دولتی از بودجه دولت هزینه میکند، مطمئنا این دو با هم قابل مقایسه نیستند، پس باید به بخش خصوصی راهکارهایی ارائه شود تا بتوانند با توجه به امکاناتش اقدام مناسب را انجام دهد، فرض بفرمایید ما را با بنادر امیر آباد، انزلی و نوشهر مقایسه کنند. بخش خصوصی زمانی میتواند شکوفا شود که حمایت شود. بخش خصوصی پول نمیخواهد، حمایت میخواهد.
چه تضمینی وجود دارد که چنین ادارهای بتواند به درستی عمل کند و گرفتار مشکلات شما نشود؟
دیدگاه سازمان ها در ستاد بسیار بازتر از سازمان کل است. اگر اداره ای را تحت لوای سازمان برای پنج یا شش بخش خصوصی قرار می دهید هرچه بخش خصوصی وسیع تر می شود آن اداره هم گسترش می یابد. بحران ها و مشکلات قانونی را راحت تر حل می کنند، اما اگر این وظایف را به عهده دو بندر همسایه و رقیب قرار دهید کار درستی نیست.
در بندری که در اختیار شما است چه برنامهای را اتخاذ کردهاید؟ چه مزیتی را نسبت به بخش خصوصی ایجاد کردهاید؟
زمانیکه بسیاری از صاحبان سرمایه در بخش خصوصی سرمایه خود را از کشور خارج میکنند ما توانستهایم در محیطی که چند سال راکد مانده امکاناتی فراهم کنیم. یعنی علاوه بر کارآفرینی، باعث رونق اقتصادی شدهایم. ما یک میلیون و 700هزار تن در بندر فریدون کنار با دو پست اسکله فعالیت کردیم. ما اولویت خودمان را گذاشتیم که مشکلاتمان را حل کنیم به دنبال این هم نیستیم که تنها مشکلاتمان را مطرح کنیم. دقت داشته باشید بندر فریدون کنار اولین بندری است در شمال کشور ـ به جزء بندر نکا که متعلق به وزارت نفت است ـ ترمینال استاندارد نفتی دارد. این برای کشور مزیت است. ساخت و سازهایی که انجام میشود سودی است که برای زمین، شهر و منطقه ارزش افزوده ایجاد میکند. در منطقه فریدون کنار که روزگاری امیدی جز برنج نداشتند در حال حاضر دروازهای باز شده که رونق اقتصادی به شهرشان میآورد، نکته دیگر این است که ما در دریای خزر توانستیم بندر فریدون کنار را به عنوان بندر بینالمللی ثبت کنیم و این حسن بزرگی است. فریدون کنار یک شهر بندری نبود، بندری در آنجا ساخته شدهبود که راکد مانده بود، درست است که ضعفهایی هم وجود دارد، درست است که در زمینه کارآفرینی به آنچه که اهداف ما در زمینه کارآفرینی داشتهایم به طور کامل نرسیده ایم هدف ما رسیدن به اهدافمان و شکوفا شدن شهر است و من مطمئنم سودش را هم میبریم. این هدف کم و بیش در حال تحقق است.
فعالیتهای شما در حال حاضر سود آور است؟
نسبت سرمایهگذاری با نسبت عملیات شرایط خاصی است که باید محاسبه شود، اگر به ظاهر با ورود یک کشتی گفته شود که سود فراوانی بدست آورده ایم این محاسبه درستی نیست، به هر حال بندر مکانی خدماتی است، ما خدماتزایی میکنیم و سازمان بنادر هم از قبل ما به سود میرسد، به این صورت که مثلا هزینه اجاره زمینی که میپردازیم، عایداتش به سازمان بنادر برمیگردد. بنابراین چند سال طول میکشد سرمایهای که گذاشته شده به ما بر گردد. البته بستگی به برنامهریزیهای ما دارد.
پس میتوان این طور نتیجه گرفت فعالیتهای شما سود آور بوده است؟
به اندازه سرمایهگذاری ما خیر، اما سوسوهایی که وجود دارد نشان میدهد آینده بهتری خواهیم داشت. ما در 1393 تقریبا توانستیم این را اثبات کنیم که بخش خصوصی میتواند در حوزه دریا ترافیک خوبی ایجاد کند. مثلا جذب کشتیهای ما توانست تقریبا با بندر نوشهر که 100 سال قدمت دارد و با بندر امیر آبادی که هزاران هکتار زمین و امکانات دولتی دارد برابری کند. این امر نشان دهنده این است که این امکان میتواند سودآور و برای رونق منطقه مفید باشد.
امیدتان برای تقویت عملیات چگونه است؟
با توجه به تحریمهای بیرحمانهای که وجود دارد، ما در سکتور انرژی، با توجه به موقعیت ویژه کشورمان این موقعیت خدادادی باعث شده که بتوانیم با 15 کشور مراوده تجاری داشته باشیم. در شمال با چند کشور ارتباط داریم که محدودیت دسترسی به آبهای بینالمللی دارند، بنابراین باید بتوانیم از این امکان به نحو مقتضی بهرهبرداری کنیم. در ضمن آنها منابعی دارند که مورد نیاز کشور ما و کشورهای همسایه است، ما فعلا تمرکزمان را بر روی انرژی معطوف کردهایم، چه انتقال از کشورهای بالا به کشورهای همسایه و در بعضی از مواقع انتقال از کشورهای همسایه خودمان به کشورهای بالایی؛ در این چند سال این امکان را فراهم کردیم. نکته دیگر غلاتی است که در کشورهای آسیای میانه وجود دارد میتواند بر مبنای اتمام پیشرفت فیزیکی ما انجام شود، تاجر میتواند با خیالی آسوده در این زمینه فعالیت کند، ما هم به عنوان جایگاهی که زیر ساخت را آماده کردیم باید مشوق آنها باشیم و باید به آنها راهکارهایی را نشان دهیم تا بتوانند از آن بازار ها استفاده کنند.
چه برنامه ای برای توسعه بندر خود دارید؟ تاکنون موفقیت آمیز بود؟
در طرح جانمایی دو سه فضا برای طرح توسعه وجود دارد، اما با توجه به مشکلات مالی و دریافت وام که دامنگیر همه بخشهای خصوصی است از بیشرفت فیزیکی بندر رضایت نداریم. همچنین پیشرفت فیزیکی ما زمانی که نهایی شد میتوانیم طرح توسعه را برای زمین هایی که در اختیارمان قرار داده شده انجام دهیم.
تاکنون چه درصد پیشرفت فیزیکی مداشتید و فکر میکنید تا چی زمانی این پروژه پایان مییابد؟
بر اساس برنامهای که سازمان بنادر در اختیار مدیران قرار داده، برآورد ما با روند فعلی اگر بتوانیم مشکلات را حل کنیم، انشاالله تا آخر سال 1396 پایان مییابد، حتی شاید زودتر از این تاریخ به اتمام برسد. اما تا پایان 96 پیش بینی شده است. در حال حاضر میتوانم بگویم حدود 65 تا 70 درصد پیشرفت فیزیکی داشتهایم. شرایط و عوامل زیادی دلیل این کندی است که یکی از آنها نبود حمایت از سوی بانکهاست.
در این موقعیت و شاید مخمصهای که به آن اشاره کردید پای سامزان بنادر هم وسط هست؟
سازمان به عنوان ستاد، ریاست و معاونان سازمان، هدف حمایت از بخش خصوصی دارند. حال ممکن است در ردههای پایینتر بخشینگریهایی وجود داشته باشد به نحوی که جلوی پیشرفت کار گرفته شود، اما این موضوع بحث ما نیست. ممکن است دیدگاههایی وجود داشته باشد و به جای اینکه این انرژی در بازاریابی و باز کردن بازارهای خوب فعال شود به حل حاشیههایی منتهی شود، به هر حال با گذشت هر سال، از میزان انرژی انسان هم کم میشود. مهم برای ما آن است قواعد اجرای کار باید طوری در دولت طراحی شود که بخش خصوصی توان خود را در کسب و کار خود متمرکز کند نه حاشیهها.
پس در حوزه قوانین و مقررات مشکلی وجود ندارد، مشکل در بخش اجرا است که تا حدی سلیقه افراد در آن دخیل است؟
ببینید ما در کشورمان بحران اقتصادی داریم و این فشار اقتصادی وجود دارد، اما این دلیل خوبی نیست برای اینکه تلاش نکنیم و یا اشتغالزایی نکنیم، امکان کار و شکوفایی بندر وجود دارد اما بستگی به نگرش مدیری دارد که شما با او کار میکنید. او میتواند حامی شما باشد تا جایی که شما با حمایتهایی که میشوید شبانه روز کار کنید و یا میتواند به خاطر نقاط ضعفی که دارد شما را دلسرد کند که کار را در نیمههای راه رها کنید؛ این همان نکتهای است که در ابتدای صحبتم گفتم که در شکل گیری بخش خصوصی باید فرهنگ آن را هم بسازیم.یعنی برای مدیران دولتی روشن و مشخص شود که چگونه با بخشخصوصی رفتار کنند، آیا باید با بخشخصوصی مانند همان بخشی که دولت بودجه اش را تامین میکند برخورد شود؟ دولت بودجهای را میدهد اما بخش نمیتواند وظیفهاش را به درستی انجام دهد، بدیهی است که باید توبیخ شود، اما بخشخصوصی سرمایه خودش را میآورد تا بتواند در آن منطقه رونق ایجاد کند.
در مورد فضای اقتصادی پس از تحریم چه ارزیابی دارید؟ آیا برداشته شدن تحریمها میتواند به شما کمک کند؟
با بخش کلان کاری نداریم، در مورد دریای خزر اگر بخواهم بگویم، درست است که شرق خزریها در دوران تحریم هم با ایران کار کرده اند مانند قزاقستان، اما غرب خزریها به علت دسترسی که به دریای سیاه داشتند تمایل کمتری به مراوده با ایران نشان میدادند، سوسوهایی دیده میشود که به دلیل موقعیت استراتژیک ایران که میتواند از شمال به جنوب که آبهای گرم هند و چین که بیشترین بازار مصرف است متصل شود، آنها را متمایل به سمت ایران کرده است. در یکی از کشورهای غرب خزر سیستم پتروشیمی دارند و فرآوردههایش را نمیتوانند با قیمت مناسب به بازار برسانند، تنها راه سریع رساندن محصولاتشان بازار ایران است. در منطقه شمال کمتر تحریم احساس میشود، اما وجود دارد و برداشته شدن آن نکته بسیار مثبتی برای این کار است.
به اعتقاد کارشناسان وضعیت بازار در آن مناطق و به خصوص در اروپا به دلیل بحران اقتصاد جهانی از کشش پایینی برخوردار است و در نتیجه ممکن است اتفاق ویژهای نیفتد؟
بنده فکر نمیکنم به این شکل باشد، به هر حال ظرفیتهایی هست که خواه ناخواه به نفع ایران فعال میشود و در این مدت، تحریمها آنها را غیر فعال کرده بود. فرض کنید روسیه، سرزمینش از نروژ شروع میشود تا ژاپن، امکانات بالقوه زیادی دارد، اما به تازگی روسیه تحریم شده است. در گذشته هر امکانی به طور مثال، تولید آهنی که در روسیه انجام میشد وقتی با آنها تماس میگرفتیم میگفتند چون شما تحریم هستید و ما فقط با طرف اروپایی کار میکنیم ، از ارائه هر امکانی به شما معذور هستیم. در حال حاضر اما چون خودشان از سوی اروپا تحریم هستند از درخواستهای ما استقبال میکنند.
اگر دوباره امکان سرمایه گذاری پیدا کنید باز هم در بندر خصوصی سرمایهگذاری کرده و با سازمان بنادر وارد مشارکت میشوید؟
به عنوان اولین الگوی خصوصی سازی، قرارداد ما میتواند اصلاح شود تا مناسب برای دوستانی که وارد این کار می شوند، باشد. به هر حال هر زمانی که خط شکنی میکنید فشار بیشتری را هم متحمل میشوید. طبیعی است که این فشار برای کسی که پس از شما وارد این حیطه میشود کمتر است. ما مشکلات زیادی تحمل کردیم، نه فقط به دلیل سود مالی، بلکه اعتقادمان بر این است که باید در کشورمان فضای کسب و کار شکل گیرد. کسانی که چنین بنادری را بنیان گذاشتهاند با دیدی کامل و روشن به این کار روی آوردهاند، فعال کردن امکان به نوعی هنر است. همه اهداف در بخش خصوصی مربوط به کسب سود مادی نیست. بخشخصوصی هم به نوعی به دنبال احیا ظرفیتهایی است که در کشور وجود دارد.
تقاضای شما به عنوان بخشخصوصی از مدیران سازمن بنادر چیست؟
تنها چیزی که از مدیران سازمان میخواهیم حمایت آنهاست، حمایت آنها میتواند مشوقی برای بخشخصوصی باشد که فعالیتهایشان را در کوتاهترین زمان ممکن انجام دهند. اگر به مدیران گفته شود به جای تخریب و جلوگیری حمایت کنند، همین برای بخش خصوصی کافی است، بخش خصوصی انتظاری بیش از این ندارد، این حمایت میتواند در زمینه اجرا باشد. مثالی میزنم، مدت زمان زیادی است که بندر فریدون کنار لایروب ندارد، در خزر تنها دو لایروب وجود دارد، آن هم در اختیار دولت است، وقتی مدیر کل محترم، لایروب را در اختیار نمیگذارد مشکل این بندر حل نمیشود. این دقیقا همان حمایتی است که عرض کردم، این کار عواقب بسیاری دارد، راه بسته می شود، کشتی وارد نمیشود، سرمایهگذاریها به خسارت کشیده میشود.
البته تجربه نشان داده که افکار عمومی این ناهماهنگی را از چشم سازمان میبیند.
بله، اما مردم از ما انتظار بیشتری نسبت به سازمان دارند و ما را جلوی چشمشان میبینند؛ خوب این رکود کاری باعث ضرر منطقه و از دست دادن فرصتهای بهینه در بازارهای منطقه است که با تلاش و زحمات بسیار به دست آوردهایم، بنابراین تنها حمایت میتواند مانع چنین اتفاقاتی بشود؛ طبیعتا این حمایت باید در بنگاههای مالی هم انجام شود. البته در قبال حمایتهایی که انجام میشود سود میگیرند و به نوعی این حمایتها باز پس گرفته میشود.